بازخواني سازمان فضايي خانه بر اساس متون اسلامي به روش EBS و تطبيق آن با اولويت هاي روابط فضايي از ديدگاه الكساندر و لنگ

پژوهش حاضر در جست و جوي چگونگي تاثيرگذاري روابط خانواده در اسلام بر روابط ميان عرصه هاي عمومي، نيمه عمومي و خصوصي و استقرار فضاهاي دروني خانه و تطبيق آنها با نظريه هاي رايج در تبيين اين روابط فضايي است. از آنجاكه غالب نظام طراحي و آموزش آن در كشور ما امروزه تحت تاثير نظريه هاي طراحي رايج جهان پيش ميرود. هدف اين تحقيق بررسي تطبيقي دو نمونه از مهمترين اين نظريهها با آموزه هاي اسلامي به منظور شناسايي ميزان تطابق آنها با فرهنگ ديني و اعتقادي جامعه ما و به تبع ارتقاي طراحي خانه است. براي پاسخگويي به مساله فوق، روابط خانوادگي توصيف شده در متون اسلامي بررسي و سازمان فضايي موثر بر آن به روش استدلال منطقي تنظيم و با پرسش از خبرگان طراحي خانه افزايش اعتبار يافته هاي حاصل از بررسي هاي استدلالي صورت گرفته است. سپس مدل ارزشهاي طراحي سازمان فضايي خانه مبتني بر مولفه هاي روابط خانوادگي، و براساس مدل سنجش رابطه محيط-رفتار راپاپورت ارائه شده است. نظريه هاي كريستوفر الكساندر و جان لنگ به عنوان نظريه هاي مطرح جهان در اين حوزه بررسي، مدلسازي و اولويت هاي روابط فضايي از ديدگاه آنها استخراج و با ديدگاه اسلامي به صورت تطبيقي بررسي شده است. روش تحقيق در اين مرحله توصيفي- تحليلي، استدلالي و تطبيقي است. بررسي هاي تطبيقي تفاوتهاي آشكاري را ميان سازمان فضايي خانه اسلامي با الگوهاي مطرح جهاني نشان ميدهد. اگرچه نظريه هاي لنگ و الكساندر نيز بهدليل تفاوت در جهانبيني با يكديگر تطابق ندارند، بيشترين تمايزات ديدگاه لنگ با اسلام در عرصه نيمه عمومي وخصوصي و الكساندر با اسلام در عرصه عمومي و خصوصي است. عمده اين تفاوتها به دليل ارزشهاي خانوادگي و اهداف فرهنگي متفاوتي است كه در اسلام مد نظر است. تحقق روابط خانوادگي در اسلام نيازمند تحول در سازمان فضايي خانه و تغيير در سبك زندگي است كه ميتواند تجلي ارزش هاي فرهنگي مد نظر اسلام را در جامعه به دنبال داشته باشد.