مورخان عصر قاجار و روايت دساتيري از تاريخ ايران باستان (از آغاز دوره قاجار تا پيش از دوره مشروطه)

موضوع ماهيت متون دساتيري از دير باز براي پژوهشگران علوم انساني مطرح بوده است. آنچه تا كنون كم تر مورد توجه قرار گرفته موضوع ديدگاه هاي آذركيوانيان در زمينه تاريخ ايران و روايت دساتيري از تاريخ ايران باستان و تاثير آن بر تاريخ نگاري عصر قاجار بوده است. مساله اي كه پرسش اصلي اين پژوهش بر آن استوار است. پرسش اصلي اين پژوهش آن است كه مورخان عصر قاجار چه واكنشي در برابر روايت دساتيري از تاريخ ايران باستان انجام دادند؟ فرضيه اين پژوهش آن است كه مورخان عصر قاجار با وجود پذيرش روايت دساتيري از تاريخ باستان سرانجام به نقد و رد آن پرداختند. در اين پژوهش كوشش شده است كه در آغاز با استناد با متون دساتيري به طور ويژه ديدگاه هاي آذركيوانيان در زمينه تاريخ نگاري بررسي شود و سپس تاثير اين ديدگاه ها بر روايت تاريخ نگاري دوره قاجار از تاريخ ايران باستان و نوع برخورد و تاثيرپذيري هر يك از مورخان اين دوره از اين متون از دوره فتحعلي شاه تا پيش از دوره مشروطه مورد بررسي قرار گيرد.