ابعاد فقر اطلاعاتي از منظر جهاني شدن در بستر رفتار اطلاعاتي دانشجويان تحصيلات تكميلي دانشگاه بيرجند

هدف: هدف از پژوهش حاضر سنجيدن ميزان فقر اطلاعاتي دانشجويان تحصيلات تكميلي دانشگاه بيرجند در چهار شاخص آن (اضافه بار اطلاعاتي، خلا اطلاعاتي، نابرابري اطلاعاتي و شكاف ديجيتال) و همچنين نقش جهاني شدن در فقر اطلاعاتي از نظر آنان مي باشد. روش : اين پژوهش پيمايشي-كاربردي است كه جامعه آماري آن را دانشجويان تحصيلات تكميلي دانشگاه بيرجند مشغول به تحصيل در نيمسال دوم سال ۹۳-۱۳۹۲ تشكيل مي دادند. نمونه گيري به روش تصادفي طبقه اي غير نسبتي انجام گرفت كه بر اين اساس تعداد نمونه ۱۲۰ نفر انتخاب شد. براي اجراي اين پژوهش از دو پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. يافته ها: ميزان فقر اطلاعاتي دانشجويان به طوركلي بالاتر از حد متوسط بود؛ اما ميزان فقر اطلاعاتي در شاخص هاي مختلف فقر اطلاعاتي متفاوت بود. بيش ترين ميزان فقر اطلاعاتي در بين دانشجويان تحصيلات تكميلي مربوط به شاخص نابرابري اطلاعاتي بود و بعد از آن شكاف ديجيتال و خلا اطلاعاتي قرار داشتند و ميزان اضافه بار اطلاعاتي كمتر از حد متوسط بود. در بحث مربوط به نقش جهاني شدن در تغيير ميزان فقر اطلاعاتي از نظر دانشجويان مشخص شد جهاني شدن نقشي در كاهش و يا افزايش دو شاخص اضافه بار اطلاعاتي و نابرابري اطلاعاتي نداشت؛ اما باعث كاهش دو شاخص خلا اطلاعاتي و شكاف ديجيتال مي شود.