عقل و قانون در رساله قوانين افلاطون

Reason and Law in Plato’s Laws

در اين مقاله كه به بررسي انديشه سياسي افلاطون در رساله قوانين مي پردازد تلاش مي شود با توجه به نظر افلاطون به عقل، جايگاه قانون در تفكر افلاطون و وجوه تمايز آن از حاكميت فيلسوف مورد بررسي قرار گيرد. به عبارت ديگر در مقاله سير تحول انديشه سياسي افلاطون و مباني معرفتي آن از حاكميت فيلسوف به حاكميت قانون مورد بررسي قرار مي گيرد. از اين جهت مقاله نشان مي دهد تغيير در صورت بندي معرفتي افلاطون بر محوريت عقل موجب تغيير در محتواي تفكر او در موضوعات مختلف از جمله انديشه سياسي و چگونگي سامان سياسي شهر از همپرسه جمهور به قوانين گرديده است.نتيجه و حاصل هم پرسه سياستمدار و سپس قوانين با توجه به مشكلات فيلسوف در اداره شهر، ضرورت قانون و سامان دهي شهر بر اساس مجموعه قوانيني است كه در آنها جزئيات اداره شهر مشخص شده باشد. قانون كليدواژه اي كه افلاطون آن را چاره حل مشكلات شهر و راه حل بديل حاكميت فيلسوف در قوانين مي داند.

This article, which deals with Platoamp;rsquo;s political thought in Laws, makes an attempt to study the position of law in Platoamp;rsquo;s thought and its differences from philosopheramp;rsquo;s governing with regard to Platoamp;rsquo;s view on reason. In other words, it is going to examine the evolutionary process of Platoamp;rsquo;s political thought and its epistemological foundations from philosopheramp;rsquo;s governing to law governing. Therefore, this paper intends to show that the change in Platoamp;rsquo;s epistemological formulation based on reason has led to the change of the content of his thought about various issues including political thought as well as the political organization of the city; and this very change can be seen in his writings when one goes from Republic to Laws. Regarding the philosopheramp;rsquo;s problem in running a city, the result of Statesman and Laws is the necessity of law and managing the city based on a set of rules in which all the details are pointed out. Law is a keyword which Plato regards as the answer to the city problems and an alternative solution to the philosopheramp;rsquo;s governing.