تطور مفهوم بازشناسي نزد فيشته و تأثير آن بر هگل جوان (دورۀ الهياتي و دستنوشته هاي ينا)

Evolution of the Recognition Concept in Fichtes View and its Impact on Young Hegel (Theological Era and Jena Manuscript)

هگل مفهوم بنيادين بازشناسي را از فيشته اخذ كرده و با تغييراتي كه در آن مي دهد زمينه تحقق نظريه بازشناسي دو سويه كه حيثيتي اجتماعي و بين الاذهاني دارد را فراهم مي كند. براي تبيين رويكرد هگل در خصوص مفهوم بازشناسي لازم است ما ابتدا جايگاه اين مفهوم نزد فيشته را بررسي كرده و حدود و ثغور آن را معين نماييم. اين كار به ما كمك خواهد كرد تا به تفاوت تلقي فيشته و هگل از اين مفهوم پي برده و به معناي راستين آن نزد هگل نزديك تر شويم. اين مقاله از سه بخش عمده تشكيل شده است: بخش نخست مقاله به مساله آزادي و خودآييني سوژه در ايده آليسم آلماني و خصوصا نزد كانت اختصاص خواهد يافت. در بخش بعدي ديدگاه فيشته در خصوص مساله آگاهي از آزادي را به بحث خواهيم گذاشت و سرانجام در بخش نهايي به تاثير انديشه هاي فيشته بر هگل در صورتبندي مفهوم بازشناسي خصوصا در دوره ينا اشاره خواهيم كرد.

The concept of recognition, borrowed from Fichte, has undergone considerable modifications in Hegelian thought. It played a significant role in establishing Hegelamp;rsquo;s own philosophy and theory of mutual recognition as an intersubjective and social relation. In order to explain Hegelamp;rsquo;s approach to the concept of recognition, we need first of all to assess the place of this concept and its importance in Fichteamp;rsquo;s philosophy. This task enables us to find out some differences in Hegelamp;rsquo;s and Fichteamp;rsquo;s attitudes and get closer to the true sense of recognition in Hegelamp;rsquo;s system of philosophy. This article consists of three major parts: first of all, it is going to concentrate on the problem of freedom and autonomy in German Idealism especially in Kant. Secondly, it checks out the problem of consciousness of freedom from a Fichtean point of view. And finally, it talks about Fichteamp;rsquo;s influence on Hegel which led to formation of the concept of recognition particularly in Jena period.