پديد آورندگان :
خداپرست، اميرحسين نويسنده پژوهشكده فناوريهاي نوين علوم پزشكي,جهاد دانشگاهي ابن سينا,ايران , , دومانلو، فاطمه نويسنده پژوهشكده فناوريهاي نوين علوم پزشكي,جهاد دانشگاهي ابن سينا,ايران ,
چكيده فارسي :
عموم ارزيابيهاي اخلاقي در مورد مسائل زيستي با توجه به نظريههاي اخلاقي موجود يا تلفيق آنها به صورت يك راهبرد اخلاقي انجام ميشوند. آنچه در غالب اين ارزيابيها مفروض گرفته شده اعتبار نگرش قاعدهگرا يا اصلگرا به مناقشههاي جاري و ضرورت كاربرد يك نظريهٔ اخلاقي بهمثابه منشأ و زمينهٔ قاعده يا قواعد اصلي است. نه فقط در پژوهشهاي اخلاقيِ نظري بلكه در عمل نيز گمان بر اين است كه قواعد ميتوانند دستگير تصميمگيرندگان، سياستگذاران، اعضاي كميتههاي اخلاق زيستي و مجريان طرحهاي پژوهشي باشند. اصول اخلاق زيستي بر اين اساس شكل گرفتهاند. با اين حال، در دهههاي اخير به صور گوناگون، اعتبار نگرش عامگرايانه به اخلاق به نقد كشيده شده است. در اين مقاله، شأن معرفتشناختي و اخلاقي اصول اخلاق زيستي از دو منظر عامگرايانه و خاصگرايانه بررسي و نشان داده ميشود كه اين انتقادات تفسير سنتي از اين اصول را، كه تا حدي به روند انضمامي شكلگيري احكام اخلاقي بياعتنا است، كنار مي نهند اما تفسير تعديلشده از عامگرايي اخلاقي ميتواند همچنان كاربرد اين اصول را موجه سازد.