پديد آورندگان :
گروسي، سعيده نويسنده دانشكده ادبيات و علوم انساني,گروه علوم اجتماعي,دانشگاه شهيد باهنر كرمان,ايران , , خواجه، روح ا... نويسنده دانشكده ادبيات و علوم انساني,گروه علوم اجتماعي,دانشگاه شهيد باهنر كرمان,ايران , , گروسي، بهشيد نويسنده پژوهشكده آينده پژوهي در سلامت,گروه پزشكي اجتماعي,دانشگاه علوم پزشكي كرمان,ايران ,
چكيده فارسي :
ادراك از مرگ در بين افراد مختلف با توجه به زمينهي فرهنگي و اجتماعي زندگيشان، زمان و مكان رخداد مرگ، ارزشهاي فردي، فلسفه و شيوه عملكردشان در زندگي، تفاوتهاي اساسي دارد. از آنجايي كه مرگ يك مرحله غير قابل اجتناب و حتمي در زندگي بشري محسوب ميشود، لذا چگونگي فهم، پذيرش و باورداشت آن يكي از مقولات رشد انسان تلقي ميگردد. هدف اصلي اين مطالعه با اتخاذ رويكرد تفسيري و راهبرد نظريه زمينهاي آن است كه با نگاهي از درون به موضوع مرگ و مردن در جامعه بپردازد. مشاركتكنندگان اين مطالعه متشكل از هجده تن از افرادي ميباشند كه به تازگي فردي از اعضاي نزديك خانواده خويش را از دست داده و در غم وي سوگوار بودهاند. جمعآوري دادهها از طريق مصاحبه عميق بوده است. مصاحبه كيفي عميق به طور خاصي با شيوههاي نظريه زمينهاي تناسب دارد. در اين پژوهش چهار مقوله اصلي تحت عنوان: «ارزشگذاري فرايند مرگ»، «مديريت احساسات»، «انتخاب شيوهي برون رفت» و «جهتگيري ذهني نسبت به مرگ» تعيين گرديد و در نهايت مقوله بنياني تحت عنوان «جايابي مفهوم مرگ در نظام معنايي» استخراج گرديد. تجربه فرد از مواجهه با واقعه مرگ يكي از عزيزان از طريق عناصر كليدي ارزشگذاري مرگ، مديريت احساسات، انتخاب شيوه برون رفت و جهتگيري ذهني نسبت به مرگ ميتواند به تجديد ساختار معناي ذهني فرد در خصوص مرگ منجر شود و اين مفهوم بازسازي شده در نظام معنايي فرد در كنار ساير عناصر قرار گيرد.