پديد آورندگان :
ذرّيه، محمدجواد نويسنده دانشگاه اصفهان,ايران , , آبيار، زهرا نويسنده دانشگاه اديان و مذاهب قم,قم,ايران , , ارشد رياحي، علي نويسنده گروه فلسفه وكلام,دانشگاه اصفهان,ايران ,
چكيده فارسي :
امروزه مسأله تحقق صلح جهاني از مهمترين دغدغههاي بسياري از انديشمندان محسوب ميگردد. توجه به اخلاق و اصول مشترك اخلاقي به عنوان راهبردي معرفتشناسانه در حوزه گفتمانسازي صلح جهاني است. منظور از اصول اخلاقي مشترك اين است كه بپذيريم، حداقل برخي از اصول اخلاقي، از كليت و ثبات برخوردارند و ميتوان بر پايه آن اصول، سنگ بناي صلحي پايدار را رقم زد. هانس كونگ، به عنوان الهيدان معاصر، با ايده «اخلاق جهانشمول» در پرتو فطرت و خدامحوري درصدد دستيابي به حداقلي از ارزشها و اصول اخلاقي مشترك ميان انسانهاست، تا در پرتو آن صلح جهاني تأمين شود. علامه طباطبايي نيز ثبات و قوام جامعه و ضمانت اجراي قانون را بدون اخلاقي كه توسط توحيد و ايمان به خدا، ضمانت شده باشد، امكانپذير نميداند. در اين پژوهش با روش توصيفي تحليلي، پس از تبيين ديدگاه دو الهيدان عالم اسلام و مسيحيت، علامه طباطبايي و هانس كونگ، با رويآوردي تطبيقي به تبيين مواضع وفاق اين دو ديدگاه ميپردازيم.