عنوان مقاله :
مقايسه اثربخشي حركات زود هنگام بر عملكرد كودكان فلج مغزي دايپلژي اسپاستيك به دنبال جراحي و بي حركتي به دو روش بانداژ و گچ گيري در اندام تحتاني
عنوان به زبان ديگر :
The early motion effect on the function of spastic diplegia children with cerebral palsy
following Surgery and immobilization In lower limb with two methods: bandage and casting
پديد آورندگان :
صادقي، اسماعيل نويسنده دانشكده علوم توانبخشي,دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي,ايران Sadeghi, Esmaeel , جامه بزرگي، علي اصغر نويسنده دانشكده علوم توانبخشي,گروه آموزشي كاردرماني,دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي,ايران Jamebozorgi, Ali Asghar , ايراني، اشكان نويسنده دانشكده علوم توانبخشي,گروه آموزشي كاردرماني,دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي,ايران Irani, Ashkan , كلانتري، مينو نويسنده دانشكده علوم توانبخشي,گروه آموزشي كاردرماني,دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي,ايران Kalantari, Minoo , مددي، فيروز نويسنده گروه آموزشي جراحي,دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي,ايران Madadi, Firooz , طباطبايي، مهدي نويسنده دانشكده علوم توانبخشي,گروه علوم پايه,دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي,ايران ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1395
كليدواژه :
عملكرد حركات درشت , گچ گيري , جراحي , فلج مغزي , دايپلژي اسپاستيك , حركات زودهنگام , بانداژ
چكيده فارسي :
مقدمه و اهداف: فلج مغزي نوعي ناتواني نورولوژيك و غير پيش رونده ي رشدي است. يكي از درمان هاي فلج مغزي، جراحي در چند سطح در يك جلسه مي باشد. بعد از جراحي از دو روش بانداژ و گچ گيري براي بي حركتي استفاده مي شود. روش بانداژ در مقايسه با روش گچ گيري، يك روش جديد مي باشد و مطالعه اي مشابه كه از روش بانداژ براي بي حركتي بعد از جراحي استفاده شده باشد؛ پيدا نشد. به تازگي تمايلي براي بي حركتي دراز مدت بعد از جراحي به دليل ضعف عضلاني، كانتركچر مفاصل، بهبود آهسته و توانبخشي، و تاخير در بازگشت بدون محدوديت به فعاليت روزانه وجود ندارد. هدف از اين مطالعه بررسي تاثير حركات زود هنگام بر عملكرد كودكان فلج مغزي دايپلژي اسپاستيك به دنبال جراحي و بي حركتي به دو روش بانداژ و گچ گيري در اندام تحتاني بود.
مواد و روش ها
در اين مطالعه مقطعي، 100 كودك فلج مغزي همي پلژي و دايپلژي، 7 تا 12 سال كه داوطلب جراحي بودند، به صورت تصادفي در دسترس انتخاب شدند و با پرسشنامه عملكرد حركات درشت(GMFM66)مورد ارزيابي قرار گرفتند. اين كودكان با نظر جراح ارتوپد به دو روش بانداژ و گچ گيري تحت عمل جراحي قرار گرفتند. سپس بر پايه نوع بي حركتي كه استفاده شده بود، دو گروه 40 نفره به صورت تصادفي انتخاب شدند. در ماه اول و سوم بعد از جراحي دوباره هر دو گروه بانداژ و گچ گيري به كمك همين پرسشنامه مورد ارزيابي قرار گرفتند. براي مقايسه داده ها از آزمون ناپارامتري MannWhithney و آزمون ANOVA استفاده شد.
يافته ها ميانگين نسبت تغييرات عملكرد حركات درشت بر اساس پرسش نامه عملكرد حركات درشت در ماه اول بعد از جراحي در روش بانداژ بعد از جراحي 0019/0 بود. كه اين تغيير از نظر آماري معني دار نبود(42/0=P ). و در روش گچ گيري بعد از جراحي نيز به دليل اينكه هنوز پاي كودك در داخل گچ بود قابل اندازه گيري نبود. در ماه سوم بعد از جراحي ميانگين نسبت تغييرات عملكرد حركات درشت در هر دو روش بانداژ و گچ گيري بعد از جراحي به طور معني داري افزايش يافته بود (001/0>P ) و اما اختلاف ميانگين نسبت تغييرات عملكرد حركات درشت در اين دو روش بايكديگر معنا دار نبود (128/0=P).تيجه گيري در روش بانداژ بعد از جراحي در ماه اول بعد از عمل امكان تحرك وجود داشت ولي در روش گچ گيري كودك بي تحرك بود. در ماه سوم بعد از جراحي نتايج نشان داد كه در هر دو روش بهبودي حاصل مي شود و نتايج آماري در هر دو گروه مشابه بود.
چكيده لاتين :
Background and Aims: Cerebral palsy is a nonprogressive neurological and developmental disability. One of the treatments for cerebral palsy is multilevel surgery in one session (SEMLS). After surgery, bandages and casting techniques are used for immobilization. Compared with the casting, bandage is a new method and no similar study is reported using bandage technique for immobilization after surgery. In the recent years, longterm immobilization after surgery is avoided because of muscle weakness, stiff joints, slow recovery and rehabilitation, and delayed return without restriction to daily activity. The aim of the present study was to evaluate the effect of early movements on the performance of children with cerebral palsy with spastic diplegia following surgery and immobilization in lower limb using two methods: bandage and casting.
Materials and Methods: In the present crosssectional study, 100 children with hemiplegic and diplegia cerebral palsy, aged 712 years old, with indications for surgery, were randomly selected and evaluated using Gross Motor Function Questionnaire (GMFM66). The children underwent surgery using two methods of bandages and casting according to an orthopedic surgeon#039;s opinion. Then, based on the type of immobility used, two groups of 40 were randomly selected. In the first and the third month after the surgery, both groups were evaluated using GMFM66 questionnaire. To compare the two groups, ANOVA and nonparametric MannWhithney tests were used.
Results: The mean ratio of gross motor function Based on Gross Motor Function Measure (GMFM66) changes in the first month after surgery was 0.0019 in the cases with bandage. The change was not statistically significant (P=0.42). Because in the first month of the child#039;s leg in plaster, in casting group, the mean ratio changes of gross motor function was not measured. Three months after surgery, the mean ratio changes of gross motor function in both methods of casting and bandage after surgery increased significantly (P0.001); however, the difference mean ratio changes of gross motor function were not observed to be significant compared with each other (P=0.128).
Conclusion: In the first month after surgery in bandaged group, children had mobility, but in the casting group, children were immobile. In the third month after surgery, improvement was observed in both methods and statistical results were similar in both groups.
عنوان نشريه :
طب توانبخشي
عنوان نشريه :
طب توانبخشي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی سال 1395
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان