تاثير شش هفته ماساژ درماني بر افسردگي و كيفيت زندگي زنان افسرده

Massage Therapy Effects on Depression and Quality of Life at Six Weeks of Depressed Women

مقدمه: اختلالات خلقي از جمله افسردگي، زندگي بسياري از مردم جهان را تحت تاثير قرار مي‌دهد. اين بيماري به قدري شايع است كه از آن به عنوان سرماخوردگي رواني ياد مي‌شود. هدف اين تحقيق مطالعه تاثير شش هفته ماساژ درماني بر ميزان افسردگي و كيفيت زندگي زنان افسرده بود. مواد و روش‌ها: تعداد 20 بيمار زن افسرده كه از پرسشنامه افسردگي Beck نمرات بالاتر از 18كسب نمودند، براساس نمرات افسردگي در دو گروه ماساژ درماني (10بيمار با ميانگين سني 61/7 ± 20/31) وگروه شاهد (10 بيمار با ميانگين سني30/5 ± 20/27) قرار گرفتند. بيماران گروه ماساژ درماني به مدت شش هفته و هر هفته سه جلسه ماساژ 30 دقيقه‌اي دريافت كردند در حالي كه در مدت مشابه بيماران گروه شاهد به روند درمان خود ادامه دادند. براي اندازه‌گيري افسردگي و كيفيت زندگي بيماران به ترتيب از پرسشنامه افسردگي Beck و پرسشنامه Wisconsin قبل و بعد از اتمام دوره ماساژ استفاده شد. براي تجزيه و تحليل داده‌ها از برنامه آماري SPSS و ANOVA Repeated measures و در سطح معناداري 05/0 استفاده شد. يافته‌ها: ميزان افسردگي و كيفيت زندگي در پس آزمون گروه ماساژ درماني به طور معني‌داري متفاوت از مرحله پيش آزمون است يعني اعمال مداخله موجب كاهش افسردگي و بهبود كيفيت زندگي بيماران شده‌ است (05/0P < ). نتيجه‎گيري: با توجه به نتايج به دست آمده از تحقيق حاضر، به نظر مي‌رسد ماساژ درماني در كاهش ميزان افسردگي و كيفيت زندگي بيماران موثر است. بنابراين يافته‌هاي اين پژوهش از تاثير مثبت ماساژ درماني بر بيماران افسرده حمايت مي‌كند.

Introduction: Mood disorders, including depression, can affect the lives of many people around the world. This disease is so common that it is referred to as “Mental colds”. The purpose of this study was to investigate the effect of six weeks of massage therapy on quality of life and depression in depressed women. Materials and Methods: 20 female patients with depression that the Beck Depression Inventory scores above 18 were acquired, the depression scores of the two groups of massage therapy (10 patients with a mean age of 31.20 ± 7.61) and matched control group (10 patients, mean age, 27.20 ± 5.30) were included. For measuring depression and quality of life were the Beck Depression Questionnaire and Wisconsin Quality of Life Client Questionnaire. For data analysis SPSS, repeated measures ANOVA was used at the 0.05 level. Results: The results showed that the level of depression and quality of life in the post-test massage therapy group is significantly less than the pre-test. The intervention reduced level depression and quality of life scores (P < 0.05). Conclusion: The results of the present study seem to massage therapy is effective in reducing depression and quality of life. Thus, the findings support the positive impact of massage therapy on depressed patients.