پليس، پيش‌گيري اجتماعي از وقوع جرم در پرتو تحولات اجتماعي- فرهنگي جامعه

پيش‌گيري اجتماعي از جرم با تحول در ساختارهاي فرهنگي جامعه و روابط اجتماعي و مداخله موثر در متغيرهاي فرهنگي و اجتماعي تحقق پيدا مي‌‌‌كند. محيط فرهنگي به‌عنوان فضاي اصلي وقوع و تحليل پديده‌ها تاثير قابل توجهي بر مولفه‌هاي پيش‌گيري اجتماعي از جرم دارد. امروزه با شكل‌گيري مرزهاي فرهنگي در برابر مرزهاي جغرافيايي مولفه‌هاي پيش‌گيري اجتماعي يعني جامعه، نهادها و محيط اجتماعي- فرهنگي و حتي مفاهيم امنيت اجتماعي، جامعهپذيري، فرهنگپذيري و وفاق اجتماعي ابعاد جديد و گسترده‌اي پيدا كرده‌اند؛ بهگونه‌اي كه پيش‌گيري اجتماعي از جرم در سطح ملي بدون توجه به واقعيات وابسته به فرهنگ، ميسر نيست. در هر جامعه‌اي دستگاهها، نهادها و سازمان‌هاي گوناگوني فعاليت دارند كه هر يك با كاركردهاي مثبت و منفي خود در اجتماعي شدن افراد نقش بهسزايي دارند. در اين مقاله سعي شده است پس از تعريف مفهوم پيش‌گيري اجتماعي از وقوع جرم در پرتو تحولات اجتماعي فرهنگي جامعه، به نقش نهاد پليس در امر پيش‌گيري اجتماعي از وقوع جرايم، پرداخته شود. روش اين تحقيق از نوع اسنادي و مطالعه منابع كتابخانه‌اي مي‌‌‌باشد. نتايج نشان داد كه ايجاد تغييرات اجتماعي و فرهنگي به‌عنوان متغير‌هاي پيش‌گيري، ظرفيت‌هاي پيش‌گيري اجتماعي از جرم را با چالش روبرو كرده است. موضوع مهم اين است كه انتظار پيش‌گيري اجتماعي از وقوع جرايم فقط و فقط از واحدهاي پليس، امري منطقي و عقلاني نيست؛ زيرا ما با تنوع جرايمي روبرو هستيم كه هر كدام علل و عوامل خاصي دارند. با توجه به تحولات فرهنگي جامعه، در اين نوع پيش‌گيري، همه اعضاي جامعه درگيرند و كليه نهاد‌هاي جامعه بايد همكاري داشته باشند كه در اين ميان نقش پليس پررنگ‌تر خواهد بود؛ يادآور مي‌‌‌شويم كه در اين زمينه نيروهاي آموزش ديده و متخصص در مسايل انتظامي و در رشته‌هاي روان شناسي، علوم تربيتي و جامعهشناسي مي‌‌‌تواند موثر باشد