عنوان مقاله :
فلسفه نظري تاريخ در نگاهي مقايسه اي ميان دو متفكر غرب و شرق جهان اسلامابن خلدون و استاد مطهري
عنوان فرعي :
A Comparative Survey into the Theoretical Philosophy of History in the Viewpoint of Two Scholars of Eastern and Western Islam: Ibn Khaldun and Professor Motahhari
پديد آورندگان :
نجفي، موسي نويسنده , , جوادزاده، عليرضا نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
ماهنامه سال 1395 شماره 227
كليدواژه :
الانحطاط , التكامل , الحركه التاريخيه , القوانين الاجتماعيه والتاريخيه , فلسفه التاريخ , فلسفه تاريخ , انحطاط , Evolution , فلسفه نظري تاريخ , Degeneration , قوانين (اجتماعي و تاريخي) , حركت تاريخ , الفلسفه النظريه للتاريخ , laws (social and historical), movement of history , تكامل , Philosophy of history , theoretical philosophy of history
چكيده فارسي :
عبدالرحمن بن خلدون (به عنوان نماينده فكري يك دوره انديشه ورزي در مغرب اسلامي) در ابتداي كتاب تاريخ «العبر»، با تاسيس علمي جديد، در مقام كشف قوانين حاكم بر اجتماعات انساني برآمده است. در مقابل، استاد مرتضي مطهري (به عنوان نماينده فكري يك دوره انديشه ورزي در شرق اسلامي) در كتاب «فلسفه تاريخ» و برخي ديگر از آثار خويش، به صيرورت و تحول كل تاريخِ انسان نظر داشته، درباره عامل، جهت، هدف، ماهيت و معيار حركت تاريخ، به بحث پرداخته است. در كنار تفاوت اين دو انديشمند در: فاصله يا پيوند نسبت به فلسفه اسلامي، بررسي تاريخ انساني از منظري كلي يا قوانين اجتماعي به صورت جزيي، دَوْري يا تكاملي ديدن تاريخ، پيروي از مذهب تسنن يا تشيع، و برخي امور ديگر؛ اما، در هر دو، اين زمينه و ماهيت مشترك وجود دارد كه عقلانيت مطرح شده، از سطح عقلانيت حوزه تفكر غربي، فراتر رفته، مي خواهند خود را در چشم انداز شريعت ببينند و يا اينكه دست كم شريعت را در چشم انداز خود داشته باشند؛ از اين زاويه است كه مي توان در هر دو متفكر، به موضوع «فلسفه تاريخ اسلامي» رسيد؛ منتها در اولي با گذشتن از «فلسفه ابن رشد» و در دومي با تكامل و سير در «فلسفه صدرايي».
چكيده لاتين :
Having a new approach, Ibn Khaldun discusses about the discovery of the laws that govern the human communities. On the contrary professor Morteza Motahhari has dealt with the development of the entire man`s history and has talked about the factor, orientation, purpose, essence and the criterion of the movement of history. Aside from the difference in the thought of these two scholars in distance or link to Islamic philosophy, analyzing human`s history in the terms of overall or social laws partially, the evolutionary view of history, following the Shiite or Sunni and some other affairs, in both of these views, there is the joint nature and common ground in a manner that the raised rationality goes beyond the level of the rationality of western thoughts. They would like to see themselves in the perspective of tradition or at least have the tradition in their own perspective. In the light of this truth, having passed (Ibn Roshd philosophy) and (Sadra philosophy) we can conclude that both scholars agree on the Islamic philosophy of history.
چكيده عربي :
عبد الرحمن بن خلدون في كتابه (العبر وديوان المبتدا والخبر) الذي عرف بتاريخ ابن خلدون، بادر الي وضع اُسس علمٍ جديدٍ يهدف الي استكشاف القوانين الحاكمه علي المجتمعات البشريه. وامّا الاستاذ الشهيد مرتضي مطهّري فقد قام في كتابه (فلسفه التاريخ) وساير مولّفاته بتسليط الضو علي نشاه التاريخ البشري ومراحل تطوّره، كما تطرّق الي دراسه وتحليل العوامل والتوجّهات والاهداف والطبايع والمعايير الخاصّه بمسيره التاريخ.
ابرز نقاط الاختلاف بين هذين المفكّرين المسلمين تكمن في مدي ارتباط آرايهما او عدم ارتباطها بالفلسفه الاسلاميه، ودراسه التاريخ البشري من منظارٍ عامٍّ او بشكلٍ جزييٍّ من زاويه العلوم الاجتماعيه، اعتبار التاريخ مرحلياً او تكاملياً، اعتناق مذهب اهل السنّه او التشيّع، اضافهً الي بعض الفوارق الاخري؛ ولكن رغم كلّ ذلك فانّهما يشتركان في النزعه العقلانيه التي امتلكاها بصفتها اوسع نطاقاً من العقلانيه الغربيه، حيث حاولا من خلالها طرح شخصيتيهما في رحاب تعاليم الشريعه او علي اقلّ تقديرٍ ارادا ان يجعلا هذه التعاليم هدفاً لهما؛ ومن هذا المنطلق يمكننا الاعتماد علي آرايهما للخوض في مباحث فلسفه التاريخ الاسلامي. تجدر الاشاره هنا الي انّ ابن خلدون سار علي نهج فلسفه ابن رشد والشهيد مطهّري اتّبع نهجاً تكاملياً في فلسفه صدر المتالّهين.
اطلاعات موجودي :
ماهنامه با شماره پیاپی 227 سال 1395
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان