شماره ركورد :
920320
عنوان مقاله :
بررسي استعاره هاي تأويلي مولانا بر پايه جري و تطبيق آيات قرآن
عنوان به زبان ديگر :
An investigation of Rumi s interpretive metaphors based on coincident current and adjustment of Q oranic verses
پديد آورندگان :
مديري، ليلا نويسنده دانشگاه آزاد اسلامي واحد اراك,اراك,ايران Modiri, Leila , مالمير، محمدابراهيم نويسنده گروه زبان و ادبيات فارسي,دانشگاه رازي كرمانشاه,كرمانشاه,ايران Maalmir, Mohammad ebrahim
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1395 شماره 16
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
18
از صفحه :
151
تا صفحه :
168
كليدواژه :
ديوان شمس , مثنوي , تأويل , استعاره تأويلي , جري وتطبيق
چكيده فارسي :
جري و تطبيق، اصطلاحي است برگرفته از روايات كه از اصل «وحدت معنايي و تكثر مصداقي» مايه مي‌گيرد و در حقيقت يكي از معاني اصطلاحي تأويل و عبارت است از انطباق و حمل الفاظ و آيات بر مصاديقي غير از آنچه آيات آنها نازل شده و قضاياي خارجيه غيرمحضي كه مي‌تواند بر مصاديق، افراد، شرايط و مقتضيات هر زمان قابل‌تطبيق باشد. دلالت روايات نيز بر جري و تطبيق تمام است و اصل آن را ادله نقلي امضا كرده و عقل و عرف نيز بر آن صحه مي‌گذارد. براي اظهارات اسرار معرفت و انشاي درر مكنون درياي محبت، غالباً از استعاره و مجاز استفاده مي‌شود و اين دو سبك محور همه روش‌هاي مختلفي هستند كه در تأويل قرآن مي‌روند. بنابراين، موضوع مورد بررسي در اين مقاله كه براي اولين‌بار صورت مي‌گيرد پاسخ تحليلي اين پرسش است كه سبك مولوي در استخدام جري و تطبيق در استعاره‌هاي تأويلي قرآني چگونه است تا از اين رهگذر شگردهاي تأويلي مولوي در خصوص تأويلات مبتني بر وحدت معنايي و تكثر مصداقي در خلق استعاره‌هاي تأويلي مورد بحث قرار گيرد. لذا در اين رهگذر از شواهد ديوان شمس و مثنوي استفاده شده و در موارد ممكن به بيان جنبه‌هاي تشبيه روايي، تشبيه، استعاره يا تمثيل قرآني، تأويل تطبيقي و استعاره ادبي آنها پرداخته شده است.   چكيده جري و تطبيق، اصطلاحي است برگرفته از روايات كه از اصل آبشخور «وحدت معنايي و تكثر مصداقي» مايه مي‌گيرد و در حقيقت يكي از معاني اصطلاحي تأويل و عبارت است از انطباق و حمل الفاظ و آيات بر مصاديقي غير از آنچه كه آيات درباره‌ي آنها نازل شده و جزء قضاياي خارجيه غير محضي قرار مي‌گيرد كه مي‌تواند بر مصاديق، افراد، شرايط و مقتضيات هر زمان قابل تطبيق باشد. نتيجه آن‌كه دلالت روايات نيز بر جري و تطبيق تمام است و اصل آن را ادله نقلي امضا كرده و عقل و عرف نيز بر آن صحه مي‌گذارد. از ديگر سو براي اظهارات اسرار معرفت و انشاي درر مكنون درياي محبت، غالباً از استعاره و مجاز استفاده مي‌شود و اين دو سبك محور همه‌ي روش‌هاي مختلفي هستند كه در تأويل قرآن به‌كار مي‌روند. بنابراين موضوع مورد بررسي در اين مقاله كه براي اولين‌بار صورت مي‌گيرد پاسخ تحليلي اين پرسش است كه سبك مولوي در استخدام جري و تطبيق در استعاره‌هاي تأويلي قرآني چگونه است تا از اين رهگذر شگردهاي تأويلي مولوي در خصوص تأويلات مبتني بر وحدت معنايي و تكثر مصداقي در خلق استعاره‌هاي تأويلي مورد بحث قرار گيرد. لذا در اين رهگذر از شواهد ديوان شمس و مثنوي استفاده شده و در موارد ممكن به بيان جنبه‌هاي تشبيه روايي، تشبيه، استعاره يا تمثيل قرآني، تأويل تطبيقي و استعاره ادبي آنها پرداخته شده است. كليد واژه‌ها: تأويل، استعاره تأويلي، جري و تطبيق، ديوان شمس، مثنوي،
چكيده لاتين :
Abstract Concident current and adjustment, is an idiom taken from the stories that are from the source of oneness meaning and intensity antitye and infact one of the meaning of paraphrase is adjustment and carry of literals and word of Quran statements an all of things that are nonstrict and they can be adjustable on individuals, position and expediences of any times. Also, the reason is indication of stories are complete an concident current and adjustment and interactionable reasons the base of it signatured by international reasons and also wisdom and convention endorse it. In other hand for appear of knowledge mysteries and composition of latent pearls of kindness sea, usually use from concient and idiography and these two styles are the pedestral for all of the different methods that use in Quran paraphrase. Therefore, topic in this essary that is for the first time is analytic response for this question that how is the Molavi’s style about use of coincident current and adjustment in paraphrastic conceits of Quran? And also, in this position this essay discusses about Molavi’s techniques based on oneness meaning and intensity antitype for the make of paraphrastic conceits. Therefore, in this position, we had been use from "Divan Shams" and in possible cases we had been use from the aspects of justifiability metaphore, conceits and Quran’s examples, adjustment paraphrase and lettery conceit. Keywords: paraphrase, paraphrastic conceits, coincident current and adjustment, Divan Shams, Masnavi. 1 Leila Modiri, the student of PhD in persion literature, Arak University. leilamodiri@yahoo.com. 1 Dr. Mohammad Ebrahim Malmir, the membership of scientific department in Razi University dr_maalmir@yahoo.com.
سال انتشار :
1395
عنوان نشريه :
فنون ادبي
عنوان نشريه :
فنون ادبي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 16 سال 1395
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت