بررسي رابطه بين مهارت‌هاي تفكر با خلاقيت دانشجويان

The Relationship Between Thinking Skills and Creativity Among Students

مقدمه: همه انسان ها متفكرند، فقط ميزان و شيوه تفكر آنها با يكديگر متفاوت است. بنابراين نظام هاي آموزشي بايد زمينه رشد و پرورش شيوه هاي تفكر و خلاقيت را در فراگيران فراهم آورند. لذا هدف تحقيق حاضر تحليل رابطه بين مهارت هاي تفكر با خلاقيت دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي كاشان بود. روش كار: نوع تحقيق، توصيفي -همبستگي بود. جامعه آماري شامل دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي كاشان در سال تحصيلي 94-1393 به تعداد 2095 نفر بود كه با استفاده از فرمول كوكران، 169 نفر به روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي به عنوان نمونه انتخاب گرديدند. جهت گردآوري داده ها از دو پرسشنامه مهارت هاي تفكر با 40 سؤال در قالب پنج مؤلفه و پرسشنامه خلاقيت با 20 سؤال در مقياس پنج درجه اي ليكرت استفاده گرديد. روايي ابزارها، به صورت محتوايي توسط متخصصان تأييد شد. پايايي پرسشنامه ها از طريق ضريب آلفاي كرونباخ براي مهارت تفكر 0/84و خلاقيت 0/87محاسبه گرديد. تحليل داده ها در دو سطح توصيفي و استنباطي با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 انجام گرفت. يافته ها: يافته ها نشان داد مهارت تفكر دانشجويان با ميانگين (0/43 ± 3/67) و خلاقيت (0/40 ± 3/68) بالاتر از حد متوسط (3) است. همچنين بين مهارت هاي تفكر و خلاقيت دانشجويان (0/72= r) همبستگي مثبت و معنادار وجود دارد (0/25>P). نتيجه گيري: با توجه به بالا بودن مهارت هاي تفكر و خلاقيت دانشجويان و همبستگي مثبت و معنادار اين دو متغير با هم، پيشنهاد مي شود مسئولان دانشگاه ها به پرورش مهارت هاي تفكر دانشجويان توجه كافي داشته باشند تا زمينه هاي پرورش خلاقيت را در دانشجويان فراهم آورند و دانشجويان بتوانند نقش خود را به عنوان دانشجوياني متفكر، خلاق و نوآور در رشد و پيشرفت جامعه ايفاء نمايند.

Introduction: All humans have thoughts, with only their combination and thinking methods being different. Thus educational systems should provide a field for development and growth of thinking methods and creativity. The main purpose of this research was to study the relationship between thinking skills and creativity among students at Kashan University of Medical Sciences. Methods: We used a crosscorrelation method. All students at Kashan University of Medical Sciences in the academic year of 20142015 (N = 2095) were selected as the study population. Overall, 169 students were chosen using Cochran Formula with stratified random sampling. For data collection, thinking skills questionnaire with 40 items in five components and creativity questionnaire with 20 items scored on a fivepoint Likert scale were used. Questionnaires content validity was confirmed by experts. Questionnaire reliability through Cronbach alpha coefficient was estimated as equal to 0.84 for thinking skills and 0.87 for creativity. Data were analyzed by descriptive and inferential statistics using SPSS 19 software. Results: The findings showed that mean thinking skills (3.67 &± 0.43) and creativity (3.68 &± 0.40) were higher than average. Also, there was a positive and significant relationship (r = 0.72) between thinking skills components and creativity (P < 0.05). Conclusions: Means of thinking skills and creativity were higher than average and were desirable. Due to the high level of thinking skills and creativity of students and a significant positive relationship between these two variables, it is suggested that university managers should focus their attention to foster thinking skills in their students to provide grounds for creativity so that the students could be thoughtful, creative and innovative in the society.