عنوان مقاله :
صيرورت دلوزي سوژه ، زمان و فلسفه حيات در رمان سلاخ خانه شماره پنج اثر كرث و نه گات
پديد آورندگان :
آل شفيعي، رقيه دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1395 شماره 74/1
كليدواژه :
خاطره روان آسيب , صيرورت , ادبيات پسا - جنگ , اصالت گرايي , ساختار زدائي , قلمرو زدايي و قلمرو زايي
چكيده فارسي :
اگرچه تاكنون روايات، تحليل ها و خوانش هاي بي شماري از اثرات جنگ بر جامعه و هويت آمريكايي ‒ بطور خاص - انجام گرفتهاند اما اين فاجعه ي انساني فرهنگي هرگز اهميت سترگ خود را از دست نداده و روايات كوچك و بزرگ آن هماره براي خوانش مجدد گستردهاند. مقاله ي پيش رو با اذعان به اهم موتيفها و مواضع چالش برانگيز مطرح شده در رمان پسامدرن سلاخ خانه شماره پنج نظر به اينكه يكي از بحث برانگيزترين آثار در ادبيات پسا - جنگي است، ذره بين كنكاش خود را بر نقطه پيوند پديده جنگ به فلسفه و نگرش حيات متمركز مي كند. بديهي است كه رمان ونه گات مانند ساير توليدات ادبي پس از جنگ جهاني دوم بيش از همه مورد خوانش هاي روايي - ساختاري، روانكاوي و تاريخي قرار گرفته چنانكه عمدتا تحت عنوان روايت چشمگيري از تاثيرات روان آسيب پديده ي جنگ بر ابعاد گونه گون حيات فردي، سياسي - اجتماعي و فرهنگي دوران پسا - مدرن شناخته شده است. آنچه در اين مجال مورد بررسي نويسنده مقاله واقع شده رويكرد راديكال اثر نه تنها در ساختار روايي داستان بلكه بالاخص در موضع فلسفي آن است چنانكه ساختارشكني روايي تنها معبري است كه داستان از گذار آن زندگي را در كلام دلوزي مي فلسفد. چالشي كه مقاله ي حاضر در پي پاسخ آن است در وهله نخست علت و اهميت روايت نامتعارف وقايع داستان است كه همواره در هزار توي هذيان گونه اي از خاطره، وهم و واقعيت تاريخي در نوسان است. همچنين، مقاله مي كوشد پاسخي براي اين مهم بيابد كه چگونه خاطرات روان آسيب [نا] قهرمان داستان در نحله ي فلسفه مجال بهبود يافته و از اين گذار امكان بازنويسي حقيقت خلل ناپذير تاريخي اي را ممكن ميسازد. نوشتار حاضر، در پي پاسخگويي به چالش هاي مطرح خود، رويكرد روايي متن را در تعامل و همپوشاني مستقيم با نگرش فلسفي ژيل دلوز پساساختارگرا دانسته و نشان مي دهد كه روايت ونه گات از جنگ و مسائل و مصائب پيرامون آن نه تنها بازنمايي واقع گرايانه اي از يك حقيقت تاريخي نيست بلكه درست يك تمرين ادبي فلسفي با محوريت مفهوم صيرورت يا همان شدن است. در نهايت، با تحليل سياق روايي و نظري منحصر به فرد متن در امحاء مفاهيم پيش فرض پيشا - تاريخي از گذار نفي اصالت گرايي، شالوده شكني، قلمرو زدايي و قلمرو زايي دلوزي بر قدرت داستان در خلق و باز توليد مفاهيمي چون خاطره، تاريخ و زمان صحه مي گذارد.
عنوان نشريه :
نقد زبان و ادبيات خارجي
عنوان نشريه :
نقد زبان و ادبيات خارجي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 74/1 سال 1395
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان