اصطلاح شناسي تطبيقي نقيضه و پارودي

يكي از اشكالات عمده در حوزه نقد ادبي امروز ايران، بي شك نبود اتفاق آرا بر سر استفاده از اصطلاحات است. نقيضه كه به نظر مي آيد اصطلاحي پذيرفته شده در برابر پارودي است، در پژوهش هاي مختلف با اصطلاحات گوناگوني نام برده مي شود كه گاه هيچ ارتباطي به نقيضه ندارد. از سوي ديگر، اصطلاحات مهمي چون پاستيش و گروتسك و ارتباط آنها با پارودي ناديده انگاشته شده است. مقاله پيشِ رو، تلاش در جهت بررسي تطبيقي اصطلاحات مربوط به پارودي و نقيضه فارسي است زيرا در بسياري از مواقع، چنان كه نمونه هايي از آن ذكر خواهد شد، در تحليل متون، اصطلاحات مشابه اما متفاوتي، به جاي يكديگر به كار مي روند. هدف از اين مقايسه و تطبيق، روشن شدن حد و مرز اصطلاحات، تعيين معادل هاي مناسب و نهايتاً رسيدن به وحدت و اجماع در نقد و تحليل متون ادبي است. به مناسبت نيز در برابر هركدام از اصطلاحات، متني به اجمال معرفي مي شود تا مصداق روشني براي هركدام از اين اصطلاحات باشد. رويكرد تطبيقي اين مقاله در شناخت بهتر معاني اصطلاحات و متون مرتبط به آنها و در نتيجه تحليل درست آنها، مفيد خواهدبود.