تاثير الگوي توانمند سازي خود مديريتي بر سلامت معنوي مادران داراي كودك فلج مغزي

The effect of self management empowering model on spiritual health of mothers with cerebral palsy

مقدمه: فلج مغزي شايع‌ترين ناتواني حركتي مزمن در كودكان است كه مي‌تواند تاثير منفي بر سلامت معنوي مادران به عنوان مراقبت دهندگان اصلي داشته باشد. اين مطالعه با هدف بررسي تاثير الگوي توانمندسازي خود مديريتي بر سلامت معنوي مادران داراي فرزند فلج مغزي انجام گرفت. روش: در اين مطالعه كارآزمايي باليني شاهد دار تصادفي 72 نفر از مادران داراي كودك فلج مغزي از مراكز درماني و بهزيستي در شهرهاي بوشهر و شيراز انتخاب شدند. تخصيص نمونه ها به دو گروه مداخله و كنترل به صورت تصادفي انجام شد. براي جمع آوري اطلاعات از پرسش نامه ي روا و پاياي سلامت معنوي استفاده گرديد(SWBS). پس آزمون يك ماه نيم بعد از پيش آزمون در گروه كنترل و يك ماه و نيم پس از مداخله توانمند سازي خود مديريتي در گروه مداخله انجام شد. يافته ها: آزمون آماري كاي دو نشان داد اطلاعات دموگرافيك دو گروه از لحاظ آماري تفاوت معناداري نداشتند (p>0/05). نتايج نشان داد نمرات قبل و بعد از مداخله در بعد وجودي پرسش نامه سلامت معنوي در دو گروه مداخله و كنترل از لحاظ آماري معنادار بود. اما در حيطه معنوي مذهبي و نمره كل پرسش نامه سلامت معنوي تفاوت آماري معناداري قبل و بعد از مداخله در گروه مداخله مشاهده نگرديد. نتيجه گيري: با استفاده از الگوي توانمند سازي خود مديريتي سلامت معنوي به ويژه در بعد وجودي در مادران افزايش مي يابد. به نظر مي رسد اجراي برنامه هاي توانمند سازي براي اين مادران مي تواند باعث بهبود سلامت معنوي و در مجموع كيفيت زندگي آنها و خانواده شان شود.

Introduction: Cerebral palsy is of the most common chronic motor disease in children that has a negative effect on spiritual health of mothers as their main caregivers. Most studies just refer to a CP child, and mother as main caregiver who suffer a lot of stress was not considered. The aim of this study was to assess the effect of self management empowering model on spiritual health of mother with cerebral palsy child. Method: This is a Randomized clinical Trial study using the reliable spiritual health questionnaire (SWBS) for 72 mothers with cerebral palsy child in Bushehr and Shiraz Rehabilitation and Medical centers. A month and a half after pretest, the posttest was done in both the case and control groups. The analysis of data was done through statistic tests (x2, T test and paired T test) by using SPSS v.18. Results: There was no significant difference between demographic information in two groups (P>0/05). In existential dimension of Spiritual health showed that there was a significant difference between two groups after intervention; but there was no significant difference in religious dimension of spiritual health after interventions. Conclusions: Results showed that with increasing in spiritual health especially in existential dimension of spiritual health, mother’s self management and empowerment will raise up.