مقايسه حساسيت اضطرابي و راهبردهاي مقابله با استرس بين بيماران درد غيرقلبي قفسه سينه، بيماران قلبي و افراد سالم در شهر شيراز

هدف اين پژوهش مقايسه حساسيت اضطرابي و راهبردهاي مقابله با استرس بين بيماران درد غيرقلبي قفسه سينه، بيماران قلبي و افراد سالم است. طرح پژوهش از نوع علي مقايسه اي، جامعه آماري همه بيماران درد قفسه سينه مراجعه كننده به مراكز پزشكي شهر شيراز در سال 1392 بودند. آزمودني ها 50 بيمار قلبي عروقي (28 زن و 22 مرد)، 50 بيمار درد غيرقلبي قفسه سينه (29 زن و 21 مرد) و 50 نفر (27 زن و 23 مرد) از افراد سالم در محدوده سني 22 تا 81 سال بودند كه به شيوه نمونه گيري هدفمند انتخاب شدند. ابزارهاي پژوهش عبارت بودند از فهرست تجديدنظر شده حساسيت اضطرابي (تيلور و كاكس، 1998)، پرسشنامه مقابله با موقعيت هاي تنش زا (پاركر و اندلر، 1990) و فهرست محقق ساخته اطلاعات جمعيت شناختي. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و بهره گيري از آزمون آماري تحليل واريانس يكطرفه و مجذور كاي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. يافته ها نشان داد كه هم بيماران قلبي و هم بيماران درد غير قلبي قفسه سينه به طور معناداري كمتر از افراد سالم از راهبردهاي مقابله اي حل مساله (p<0.01) و بيشتر از افراد سالم از راهبردهاي مقابله اي هيجان مدار (p<0.01) و اجتنابي (p<0.05) استفاده كرده اند. همچنين در نشانه هاي ششگانه و نمره كل حساسيت اضطرابي گروه بيماران درد غيرقلبي قفسه سينه داراي بيشترين حساسيت به همه نشانه ها و گروه سالم از اين نظر داراي كمترين حساسيت بود، و بيماران قلبي بين اين دو گروه قرار مي گرفتند و تفاوت هر دو گروه بيمار با گروه سالم معنادار بود (p<0.05). در نتيجه متغيرهاي روان شناختي نظير حساسيت اضطرابي و شيوه هاي مقابله با استرس از توان بالايي در پيش بيني فراواني و شدت درد به ويژه در بيماران درد غيرقلبي قفسه سينه برخوردار است.

The main propose of this study was to compare the anxiety sensitivity and coping stress strategies between patients with non-cardiac chest pain, cardiac disease and healthy individuals. An expost- facto design was used as the research design. The population included all patients with noncardiac and cardiac chest pain who referred to Shiraz health centers in 2013. Subjects were 50 cardiac patients (28 females and 22 males), 50 patients with non-cardiac chest Pain (29 females and 21 males) and 50 people as normal matched group (27 female and 23 male) within 22 to 81 years old age range who were selected through purposive sampling method. The instruments for data collection consisted of Anxiety Sensitivity Index (Taylor & Cox, 1998), Coping Inventory for Stressful Situations (Parker & Endler, 1990), and a researcher-made demographic information checklist. Then the data was analyzed with one way analysis of variance and chi square. Results indicated that both cardiac and non- cardiac chest pain patients significantly are lower than normal matched group in using problem solving coping strategies (P<0.01) and higher in using emotional (P<0.01) and avoidance coping strategies (P<0.05). Results also indicated that non-cardiac chest pain patients showed highest sensitivity to all 6 subscales and normal group showed lowest sensitivity. In this regard, patients with cardiac disease could stand between the two groups and both groups of patients were significantly different from the normal healthy group (P<0.05). As a conclusion, psychological variables such as anxiety sensitivity and coping stress strategies can predict pain frequency, severity and treatment seeking especially for patients with Non –cardiac chest pain.