آزمون فرضيات مطرح پيرامون نحوه تاثير سطح تحصيلات بر بهره وري نيروي كار در ايران

Exploring the Role of Education on the Labor Productivity in Iran

در مورد چگونگي تاثيرآموزش رسمي بر بهره وري نيروي كار تاكنون سه فرضيه مطرح شده است؛ فرضيه اول به عنوان سرمايه انساني معتقد است كه ارتقا سطح تحصيل باعث افزايش بهره وري نيروي كار مي شود؛ فرضيه دوم غربالگري قوي نام دارد. طبق اين فرضيه بهره وري يك ويژگي ذاتي و غيراكتسابي است و آموزش تنها وسيله اي براي نشان دادن سطح بهره وري و تفكيك نيروي كار ماهر و ضعيف از يكديگر است و در نهايت فرضيه سوم به عنوان غربالگري ضعيف تركيبي از هر دو نظريه است. به منظور تصريح اين مسئله و بررسي صحت و سقم آن، اين مقاله نقش آموزش بر بهره وري نيروي كار در ايران را بررسي و فرضيه هاي مطرح در اين زمينه را با استفاده از اطلاعات هزينه−درآمد خانوارهاي شهري آزمون كرده است. نتايج نشان مي دهد برخي از مقاطع تحصيلي افزون بر افزايش سطح بهره وري، وسيله اي براي نشان دادن سطح بهره وري نيروي كار نيز هستند.

There is no consensus on the way that education can affect the labor productivity. Three different hypotheses have been proposed to explain the role of education on the productivity. The first one is called the human capital theory, which indicates that education increases the labor productivity. The second hypothesis is so called the strong screening hypothesis, which considers education just as an instrument to signal the hidden productivity of the labor to employers. And finally, the last one is called the weak version of the screening hypothesis. This hypothesis states that the main role of education is to signal, however, it can contribute to increase the labor productivity as well. To shed more light on the validity of the above mentioned hypotheses, this paper examines the role of education on the labor productivity in Iran. To that end, the data from the Households Income and Expenditure Survey (HIES) for the year 2009 of Iran has been used. The results show that some education-levels act as a signal only and they do not affect the productivity.