عنوان مقاله :
مقايسه كنترل تكانه و نظم بخشي هيجاني در بيماران مبتلا و غيرمبتلا به اعتياد غذايي
عنوان به زبان ديگر :
Comparing Impulse Control and Emotional Regulation in Patients With and Without Food Addiction
پديد آورندگان :
بابايي، شيرزاد دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني ايران - دانشكده علوم رفتاري و سلامت روان (انستيتو روانپزشكي تهران) - گروه روان شناسي باليني , اصغرنژاد فريد، علي اصغر دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني ايران - دانشكده علوم رفتاري و سلامت روان (انستيتو روانپزشكي تهران) - گروه روان شناسي باليني , فتحعلي لواساني، فهيمه دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني ايران - دانشكده علوم رفتاري و سلامت روان (انستيتو روانپزشكي تهران) - گروه روان شناسي باليني , بيرشك، بهروز دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني ايران - دانشكده علوم رفتاري و سلامت روان (انستيتو روانپزشكي تهران) -گروه روان شناسي باليني
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1396 شماره 88
كليدواژه :
اعتياد غذايي , كنترل تكانه , نظم بخشي هيجاني , روان شناسي باليني
چكيده فارسي :
اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسي متغير هاي كنترل تكانه و نظم بخشي هيجاني در بيماران مبتلا به اعتياد غذايي درمقايسه با گروه كنترل بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر، از نوع مقطعي (پس رويدادي) بود و تمامي نمونه هاي اين مطالعه را بيماران مرد تشكيل مي دادند. از بين بيماران مراجعه كننده به كلينيك چاقي بيمارستان امام خميني(ره) و كلينيك هاي چاقي شهر تهران، براساس نمونه گيري مبتني بر هدف، سي نفر مرد مبتلا به اعتياد غذايي به عنوان نمونه پژوهشي انتخاب شدند. همچنين، سي نفر باتوجه به همتاسازي انجام شده با گروه پژوهشي از بين كاركنان كلينيك، بيمارستان و دانشجويان دانشگاه تهران برگزيده شدند. براي ارزيابي كنترل تكانه و نظم بخشي هيجاني، به ترتيب از اين ابزارها استفاده شد: مصاحبه نيمه ساختاريافته SCID-I براي سرند و پرسش نامه اعتياد غذايي يال (YFAS) به منظور تشخيص گروه هاي پژوهشي، مقياس تكانشگري بارت (BIS-11) و پرسش نامه دشواري براي تنظيم هيجاني گراتز (DERS). افزون براين، به منظور ارزيابي هريك از متغيرها، از تحليل واريانس چندمتغيره (MANOVA) و نسخه شانزدهم نرم افزار SPSS استفاده شد. يافته ها: نتايج نشان داد كه بيماران مبتلا به اعتياد غذايي درمقايسه با گروه كنترل، در تمامي شاخص هاي كنترل تكانه و نيز تنظيم هيجاني، ازنظر آماري نمره كمتري كسب كردند. نتيجه گيري: بيماران مبتلا به اعتياد غذايي درمقايسه با گروه كنترل، تكانشگري بيشتر و نظم بخشي كمتري داشتند؛ بنابراين، نقص در كنترل تكانه و نظم بخشي هيجاني، از عوامل مهم در شكل گيري و تداوم اعتياد غذايي محسوب مي شود.
چكيده لاتين :
Objectives This study examined the variables of impulse control and emotional regulation in patients with food addiction compared to the control group. Methods The study was cross-sectional, and the sample was composed of men. Thirty patients admitted to a clinic for food addiction were part of the research group, and another 30 persons were part of the control group. Semi-structured interviews were used for screening the participants. The Yale Food Addiction Scale was used for diagnosis and research groups, and the Barratt Impulsiveness Scale and Graz Difficulties in Emotional Regulation Scale were used to assess impulse control and emotional regulation,
respectively. To evaluate each variable, multivariate analysis of variance was conducted.
Results The findings demonstrated that patients had statistically achieved the lowest scores in all aspects of food addiction, impulse control and emotional regulation compared with the control group. Conclusion Patients with food addiction had high impulsivity and lower emotion regulation compared to the control group. Thus, it can be inferred that impaired impulse control and emotional regulation are important factors in the formation and persistence of addictions .
عنوان نشريه :
روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران
عنوان نشريه :
روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 88 سال 1396