شرايط و استراتژي هاي مصرف شيشه ميان زنان معتاد (مطالعه موردي: شهر كرمان)

(Conditions and Strategies of Crystal (Methamphetamine) consumption among addicted Women: (Case study: Kerman City

عتياد يكي از مسائل اجتماعي برجسته در ايران است كه اغلب مسئله ‏اي مردانه تلقي مي شود. اما واقعيت اين است كه زنان نيز با اين پديده درگيرند. آنچه در حال حاضر با آن مواجهيم گرايش به سوء مصرف موادمخدر صنعتي در ميان زنان است. با توجه به نقصان كارهاي پژوهشي و به خصوص كارهاي كيفي در اين حوزه، پژوهش حاضر به بررسي شرايط (علّي، مداخله‏ گر، زمينه‏ اي) و استراتژي‏ هاي مصرف شيشه از سوي زنان معتاد به شيشه در شهر كرمان پرداخته است. از آنجا كه كشف و فهم مسئله اعتياد به شيشه ميان زنان يكي از پديده‏هاي حساس است كه به برقراري تعامل و گفت وگو نياز دارد، از روش شناسي كيفي گراندد تئوري به منزله رويكرد پژوهش استفاده شد. تعداد 12 زن معتاد به عنوان مشاركت كننده در اين پژوهش با روش نمونه‏گيري هدفمند و معيار اشباع نظري انتخاب شدند و تجربة زيستۀ آن ها بررسي شد. براي جمع‏آوري داده ها از مصاحبۀ عميق استفاده شد. به طور كلي، كدگذاري داده‏ها به خلق 13 مقوله و ‏18 زيرمقوله منجر شد كه بيانگر شرايط و استراتژي هاي مصرف شيشه است. برخي از آن‏ها عبارت اند از: تنش‏ هاي زندگي فردي، باورهاي تسهيل گر مصرف شيشه، سكس و مصرف شيشه، يادگيري مصرف شيشه و استراتژي‏ هاي تأمين هزينه مواد. در نهايت، مقولات حاصله در قالب مدل شرايط و استراتژي‏هاي مصرف شيشه ارائه شده است.

Addiction is one of the important social problems in Iran, and is considered a masculine problem. Nevertheless, women are also facing this phenomenon. Now we are witness to the tendency of women to industrial drug misuse. Since few studies have been conducted in this regard, especially qualitative studies, this article aims to study the conditions (causal, intervening, and contextual conditions) and strategies of crystal (Methamphetamine) consumption by addicted women in the City of Kerman. Given that discovery and understanding of addiction to crystal among women is a sensitive phenomenon that requires interaction and dialogue, Grounded Theory methodology was used as the research approach. 12 addicted women were selected as the participants, following qualitative purposive sampling and theoretical saturation criterion and their life experiences were analyzed. Indepth open ended interview was used to collect data. Generally, data coding culminated in 13 categories and 18 subcategories which indicate conditions and strategies of crystal consumption, including: life tensions, facilitator beliefs of consumption, sex and crystal (Methamphetamine) consumption, knowledge of using crystal, strategies of providing drug's cost, etc. Finally, extracted categories were presented in a model of conditions and strategies of crystal consumption. Generally, participants encountered several challenges during the process of crystal misuse. Different conditions led them to misuse. They adopted various and dangerous strategies to obtain crystal. These strategies ranged from borrowing money to sexual exploitation and beggary.