عنوان مقاله :
استعاره هاي طبيعت گرايي و تخيل ابن خلدوني
عنوان فرعي :
The Metaphors of Naturalism and Ibn Khaldunייs Imagination
سازمان :
دانشگاه گيلان,ايران
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1395 شماره 29
كليدواژه :
Ibn Khaldun , imagination , Metaphor , Naturalism , استعاره , الاستعاره , ابن خلدون , التخيّل , النزعه الطبيعيه , النزعه المزاجيه , تخيل , طبع گرايي , طبيعت گرايي , temperament-based view
چكيده فارسي :
انسان ها از گذشته، بر حسب نوع بافتِ محيطي يا اقليمي و اجتماعي خود، ضمن استفاده عملي از موجودات بي جان و جاندار محيط خود، از قبيل جماد، گياه و حيوان، روابط و مناسبات خيالي و نمادين را نقش آفريني مي كردند. زمينه اصلي همه نظام سازي ها و مفهوم پردازي ها، فرهنگ و نهادهاي فرهنگي اند. انديشه طبع نگرانه مبتني بر اخلاط چندگانه و رابطه انسان با جماد، حيوان و گياه، در چارچوب بنيادي تر «انسان- طبيعت» قرار مي گيرد كه به مرور زمان، از دلالت هاي انضمامي به دلالت هاي انتزاعي و استعاري تبديل مي شوند. اين استعاره ها، نقش عمده اي در تخيل و گفتمان معرفتي ابن خلدون داشته اند. اين مقاله، با روش اسنادي، به استفاده از استعاره هاي طبيعت گرايانه در مبادي معرفتي گفتمان ابن خلدون مي پردازد. گرچه امروزه استعاره هاي طبيعت محوري و طبع نگرانه، در بين انديشمندان و متفكران اجتماعي، استعاره هاي مرده و غيرفعال محسوب مي شوند، اما مبادي و پيش فرض هاي معرفتي انديشه ابن خلدون را فراهم كرده است. او هم در تبيين جهان محسوسات و هم عالَم اجتماعي از استعاره هاي طبع گرايي سود جسته است.
چكيده لاتين :
Long ago man, in addition to making objective and practical use of the animate and inanimate beings in his environment including solid bodies, plants and animals, assumed imaginary and symbolic relations according to his environmental, climatic and social context. Culture and cultural institutions prepare the ground for all types of systematization and conceptualization. The temperament-based view based on the multiple temperaments and relationship of man with inanimate beings ,animals and plants are found in a more fundamental framework of "human- nature" which turn, over time, from concrete implications into abstract and metaphorical implications. These metaphors have a major role in Ibn Khaldunʹs epistemical imagination and discourse. Using a documentive method, this paper discusses the use of naturalist metaphors in the epistemical principles of Ibn Khaldunʹs discourse. Today, although social thinkers and scholars regard naturalist and temperament- based metaphors as dead and obsolete, these metaphors have formulated the epistemical principles and presumptions of Ibn Khaldun’s thoughts. He also uses the temperament –based metaphors to explain both the world of the senses and social world.
چكيده عربي :
الانسان منذ سالف العصور منح القضايا التخيّليه والرمزيه دوراً في حياته بحسب طبيعه بييته الاقليميه والاجتماعيه، حيث استثمر بشكلٍ عمليٍّ تلك الكاينات العاريه عن الروح والكاينات الحيّه المحيطه به مثل الجمادات والنباتات والحيوانات لهذا الغرض. من الموكّد انّ الثقافه ومختلف الموسّسات الثقافيه تعدّ البُنيه الاساسيه لصياغه الانظمه والصور المفهوميه، والفكر المستوحي من الطبيعه مرتكزٌ علي العديد من المسايل المركّبه مع بعضها وعلاقه الانسان بالجماد والحيوان والنبات في اطار بُنيهٍ راسخهٍ هي "الانسان - الطبيعه" وبمرور الوقت تتحوّل من دلالات انضماميه الي دلالات انتزاعيه واستعاريه. وتجدر الاشاره هنا الي انّ هذه الاستعارات لها دور اساسي في التخيّل والخطاب المعرفي لابن خلدون.
تمّ تدوين هذه المقاله وفق اسلوب بحثٍ وثايقي بالاعتماد علي الاستعارات المستوحاه من النزعه الطبيعيه في المبادي المعرفيه لخطاب ابن خلدون، وعلي الرغم من انّ الاستعارات الطبيعيه قد اضمحلّت اليوم بين العلما والمفكّرين الاجتماعيين ولم تعُد فاعلهً، الا انّها صقلت المبادي والفرضيات المعرفيه التي صاغها ابن خلدون، كما اعتمد علي الاستعارات المزاجيه ايضاً لاجل بيان عالم المحسوسات وكذلك العالم الاجتماعي.
عنوان نشريه :
معرفت فرهنگي اجتماعي
عنوان نشريه :
معرفت فرهنگي اجتماعي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 29 سال 1395