عنوان مقاله :
بررسي ديدگاه هايدگر درباره ماهيت تفكر و فلسفه
عنوان فرعي :
An Investigation of Heidegger’s View on the Nature of Thought and Philosophy
پديد آورنده :
عابدي نژاد داوراني امين رضا
سازمان :
دكتري فلسفه تطبيقي موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني قدس سره
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1396 شماره 56
كليدواژه :
فلسفه , ما بعد الطبيعه , existence , موجود , Dasein , مابعدالطبيعه , existent , هايدغر , non-existence , Philosophy , الدازاين , العدم , الفلسفه , الموجود , الوجود , دازاين , عدم , Heidegger , هايدگر , Metaphysics , وجود
چكيده فارسي :
در اين مقاله براي شناخت چيستي تفكر و فلسفه از نظر هايدگر، ابتدا به تمايز ميان تفكر و فلسفه اشاره شده است. موضوع فلسفه موجود است و موضوع تفكر، وجود. وجود به خلاف موجود امري پيش نهاده و تصورشده نيست. تفكر، تذكر نسبت به وجود و يادآوري آن است. وجود از سويي از ما مي گريزد و از سوي ديگر ما از او غافليم. غفلت از وجود در فلسفه، آن را دچار انحراف ساخته است. موجود از سويي حجاب وجود و از سوي ديگر نشانه آن است. براي تفكر بايد به وجود نزديك شويم؛ اما اين امر چگونه ممكن است؟ تنها دروازه گشوده به سوي وجود، دازاين است. ويژگي ترس آگاهي دازاين، شرط عدميدن عدم است. هنگامي كه عدم بر دازاين ظهور مي يابد، هستي مي هستد و ما به وجود، تذكر مي يابيم. البته وجود حتي در حال غفلت از آن با ما نسبتي دارد. در پرتو نسبتي كه وجود با انسان دارد، ذات فلسفه، ماهيت انسان، ذات هنر و ذات تكنيك تقرر مي يابند. در پايان مقاله به نقد و بررسي آراي هايدگر مي پردازيم.
چكيده لاتين :
To know the nature of thought and philosophy in Heidegger’s view, in the present article we have firstly distinguished between thought and philosophy. The subject of philosophy is existent and the subject of thought is existence. Unlike the existent, existence is not something presupposed and imagined. The thought is reminding the existence. Existence escapes from us on the one hand, and we are neglecting it on the other hand. Neglecting existence in the philosophy has misled it. The existent is the veil for the existence on the one hand, and it is the sign for it on the other hand. For thinking, we must approach the existent, but how is it possible? The only way to existence is “Dasein”. The fear- consciousness characteristic of Dasein is the condition for non-existence. When non-existence dominates Dasein, existence comes in and we become reminded of existence. Of course, existence is related to us even when we neglect it. In the light of the relationship of existence with human being, the essence of philosophy, the nature of the man, the essence of art and the essence of technique are established. At the end of the article, we review and investigate Heidegger’s views.
چكيده عربي :
اشار الباحث في المقاله التي بين يدي القاري الكريم بدايهً الي الفرق بين التفكير والفلسفه، وذلك لمعرفه ماهيه التفكير والفلسفه من وجهه نظر مارتن هايدغر. وكما هو واضح انّ موضوع الفلسفه يتمثل في الموجود ويتمحور التفكير حول موضوع الوجود. امّا الوجود علي العكس من الموجود، فليس امراً حاضراً مسبقاً ومتصوراً. انّ التفكير هو التذكير بالوجود الذي يهرب منّا من جهه ونحن نغفل عنه من جهه اخري. والغفله عن الوجود في الفلسفه جعلتها تنحرف عن جاده الصواب. انّ الموجود حجاب للوجود من جهه ودلاله عليه من جهه اخري، ولا بدّ لنا ان نتقرّب الي الوجود من اجل التفكير، ولكن كيف يمكن التقرّب الي الوجود؟ انّ الدازاين هو الباب الوحيد المفتوح اليه. وقلق الدازاين من شروط تعادم العدم. وعندما ترا ي العدم للدازاين، فالوجود يتواجد، وبالتالي نحن نتذكّره. وبالطبع، فانّ للوجود علاقه معنا وان نغفل عنه. وفي ضو العلاقه التي توجد بين الوجود والانسان، يتقرر ذات الفلسفه، وماهيه الانسان، وذات الفن، وذات التقنيه. امّا الباحث في نهايه المطاف يقوم بدراسه آرا هايدغر في هذا المجال ونقدها.
عنوان نشريه :
معرفت فلسفي
عنوان نشريه :
معرفت فلسفي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 56 سال 1396