عنوان مقاله :
خودي و ايمان در الهيّات وجودگرا (بررسي موردي: مككواري)
پديد آورندگان :
عباس زاده، مهدي پژوهشگاه فرهنگ و انديشة اسلامي - گروه معرفت شناسي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1394 شماره 77
كليدواژه :
مككواري , وجودگرايي , وجود , انسان , خودي , خودي اصيل , عقل , ايمان
چكيده فارسي :
نوشتار حاضر در صدد توصيف خودي و ايمان در الهيات انديشمند معاصر، جان مككواري و بررسي و نقد آن است. ديدگاه او در اين عرصه، آميزهاي از تحليل هايدگريِ وجود انسان و ايمانِ مسيحي است. بهاجمال به باور او، انسان مدرن عموماً با خوديِ غيراصيل يا آشفتگي وجودي روبهروست و ازآنجاكه هيچ چارهاي براي برونرفت از اين وضعيت در درون شرايط انساني در دست نيست، انسان بايد به لطف الهي و خدا توسل كند. از اين رهگذر، يك خودِ اصيل، ساختاري يكدست است كه همة تضادهاي وجوديِ انسان در آن به تعادل رسيده است. دراينميان مسئلة مرگ، اهميتي بسزا دارد؛ زيرا تناهي وجود و فرصت اندك انسان براي رسيدن به خودي اصيل را به او گوشزد ميكند. خود اصيل را نميتوان با ايدة نفسِ جوهري مرتبط دانست؛ بلكه بايد آن را در مجموعِ نفس و بدن جستجو كرد. همچنين انسان نميتواند در باب فهم وجود انساني يكسره به يقين برسد؛ بنابراين بايد با گذر از استدلالي عقلي، به توصيف پديداريِ آن بسنده كند. درمجموع ميتوان اذعان داشت مككواري تبييني واقعبينانه از خودي و ايمان مبتني بر آموزههاي ديني و سنتهاي الهياتيِ مسيحي ارائه ميدهد و از ديدگاههاي مكاتب الحادي و پوچگرايانه و جريانهاي انسانگرايانة افراطي و پوزيتيويستي در اين عرصه فاصله ميگيرد؛ ولي نميتواند تبييني صحيح و دقيق از نفس انساني ارائه دهد و حقايقي همچون جوهريت و تجرد آن را انكار ميكند. همچنين تأكيد او بر ناتوانايي انسان از رسيدن به يقين در باب فهم وجود انساني و گذر از استدلالِ عقلي و بسنده كردن به توصيفِ پديداريِ وجود انساني چندان موجه نمينمايد.
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 77 سال 1394