عنوان مقاله :
جامعهشناسي حافظه جمعي: حوزه مطالعاتي پارادايميك يا ناپارادايميك؟
عنوان فرعي :
Sociology of Collective Memory: Paradigmatic or Nonparadigmatic Field of Study?
پديد آورنده :
جانعلیزاده چوببستی حیدر
پديد آورندگان :
علیوردینیا اكبر نويسنده استاد گروه جامعهشناسی دانشگاه مازندران Aliverdinia Akbar , فرزبد محمدمهدی نويسنده دانشجوی دكتری جامعهشناسی مسائل اجتماعی ایران دانشگاه مازندران Farzbod Mohammad Mahdi
سازمان :
دانشیار جامعهشناسی دانشگاه مازندران
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1396 شماره 0
كليدواژه :
فرآيندهاي يادآوري و فراموشي , حافظه جمعي , جامعهشناسي حافظه جمعي , محصولات و اقدامات حافظهاي , پارادايم
چكيده فارسي :
هدف اصلی این مقاله بررسی حوزه مطالعاتی حافظه جمعی از جهت پارادایمیك بودن یا ناپارادایمیك بودن آن است. برای تحقق این هدف سعی شد ضمن معرفی حوزه مطالعاتی حافظه جمعی بهعنوان رویكردی جدید در علوم اجتماعی، ارزیابی نظامیافتهای نیز از نقاط ضعف و قوت رویكردهای نظری و عملی بهكار گرفته شده در آن، صورت پذیرد. در اینراستا از نظریه پارادایم ریتزر بهعنوان چارچوب بحث و بررسی استفاده شده است. بدینترتیب كه با مرور ادبیات مطالعات حافظه جمعی در قالب چهار مؤلفه اصلی شكلدهنده پاردایم، یعنی مثالواره، تصور بنیادی از موضوع، تئوریها و روشها، افزون بر سنجش فرضیه ناپارادایمیك بودن این حوزه مطالعاتی كه از جانب برخی از محققان آن مطرح گشته، صورتبندی جدیدی از تحولات نظری، استراتژیهای روششناختی و نیز چالشهایی كه این حوزه در مسیر پیشرفت با آن مواجه است ارائه میشود. در پایان مقاله نیز تلاش شده متناسب با این چالشها، پیشنهادهایی برای مواجهه با آنها در جهت افزایش انسجام نظری حوزه مطالعاتی حافظه جمعی داده شود.
چكيده لاتين :
The present paper is an attempt to find out whether collective memory is a paradigmatic or nonparadigmatic field of study. Therefore, while introducing the collective memory field of study as a new approach in the social sciences, attempts have been made to offer a systematic assessment of the weak and strong points of the theoretical and practical approaches that have been employed in this field. In this regard, Ritzer’s paradigm theory has been used as a theoretical framework. Hence, in the first place, the available literature related to collective memory studies and the four constituting components of a paradigm, i.e. (exemplar, image of the subject matter, theories and methods) were reviewed. In the next step, the hypothesis of some scholars who argue that this field of study is nonparadigmatic were assessed. Then, a new formulation of the theoretical developments, methodological strategies and challenges that this field faces in its progress was presented. Finally, concomitant with these challenges, some suggestions have been made to face the said challenges in order to maximize the theoretical cohesion of the collective memory studies.
عنوان نشريه :
راهبرد فرهنگ
عنوان نشريه :
راهبرد فرهنگ
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 0 سال 1396