بررسي تطبيقي مضامين اجتماعي در رمان ابن الفقير اثر مولود فرعون و داستان مدير مدرسه اثر جلال آل احمد

Comparative Study of Social Concepts in the Novel "Ibn Al Faqir"(Poor Boy) Written by "The Mouloud Feraun" and The Story "Modir Madreseh" (School Manager) Written by Jalal Al Ahmet

«مولود فرعون» و «جلال آل احمد» در ادبيات الجزاير و ادبيات فارسي، متاثر از اوضاع نابسامان جامعه خويش در ضمن داستان پردازي، به نقد و تحليل رفتارهاي اجتماعي نامناسب روزگار خود پرداخته اند، و هر دو از مصلحان و روشنفكران جامعه خود نيز بوده اند. رفتارهاي نامطلوب در ميان مردم همچون حسادت، سوءظن، خرافات و تقليد از پوشش هاي غربي نيز مورد انتقاد اين دو نويسنده قرار داشته است. اين مقاله به شيوه توصيفي - تحليلي و بر اساس مكتب تطبيقي آمريكايي، رمان ابن الفقير مولود فرعون و داستان مدير مدرسه جلال آل احمد را از منظر جامعه شناسي ادبي مورد بررسي قرار داده است. از مهم ترين دستاوردهاي پژوهش حاضر مي توان انعكاس مفاهيم و مضاميني چون فقر، تبعيض، جهل و اوضاع نابسامان خانواده و... را نام برد، با اين تفاوت كه «مولود فرعون» جامعه روستايي خود و «جلال آل احمد» جامعه كوچك مدرسه را مورد انتقاد قرار داده اند؛ اما با اين حال، فقر را عامل اصلي نابساماني مردم مي دانند.

Mulood Feron and Jalal Al Ahmad, in Algeria and Persian Literature, have been influenced by their social clashes while writing, they criticized the social, inappropriate behaviors of time. These two writers who have been of the reformers and open-minded persons in their society as well as being writers, have paid attention to the social issues of problem. The other things criticized by these two writers have been immoral behaviors like jealousy, suspicion, superstitions and imitation of the western fashion.This article studies in a descriptive-analytical attitude, the "Ibn al Faqir"(poor son) novel written by "Molod Feron " and "Modir Madreseh(School Manager)"written by "Jalal Al Ahmet" according to literary sociology point of view. The most important results of this survey can be reflected in some concepts like poverty, discrimination, and unorganized conditions in families. The difference is that Mulood Feron criticizes his rural society and Jalal Al AhmaD criticizes his school as a small society, however both of them know that poverty is the main cause disorder between people.