تبيين علل كاهش پاسخگويي رضايت بخش جنسي در زنان متأهل در سنين باروري: يك تحقيق كيفي

Exploring the Reducing Satisfactory Response in Married Women of Reproductive Age: Qualitative Study

هدف: رابطه جنسي تعاملي دوطرفه است كه براي ارتقاي كيفيت آن، تعامل بهينه هر دو طرف رابطه نياز است. يكي از مشكلات در روابط جنسي زوج‌ها، عدم رضايتمندي زن به رابطه است. نارضايتي در صورتي است كه انتظار و درخواست صرفاً از جانب مرد مطرح شود. هدف اين مقاله تبيين علل كاهش پاسخگويي رضايت‌بخش جنسي زنان متأهل در مقابل درخواست جنسي همسر است. مواد و روش‌ها: در اين پژوهش براي تبيين و تحليل رفتارهاي جنسي زنان متأهل در سنين باروري از روش كيفي و رويكرد تحليل محتوا استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل تمام زنان متأهل در سنين باروري در شهرهاي رفسنجان و اصفهان بودند. نمونه‌هاي پژوهش به روش نمونه‌گيري هدفمند انتخاب شدند. 52 نفر از گروه هدف در شهرهاي رفسنجان و اصفهان بودند كه در 4 مصاحبه فردي عميق و 8 گروه متمركز متشكل از 48 شركت‌كننده به‌طور داوطلبانه شركت كردند. اطلاعات حاصل از مصاحبه‌هاي نيمه‌ساختاريافته، ضبط و تايپ شد. داده‌ها به روش تحليل محتواي قراردادي به سبك گرانهايم تجزيه‌ و تحليل شد. يافته‌ها: از داده‌هاي تحقيق درباره علل كاهش پاسخگويي رضايت‌بخش جنسي زنان، سه معناي اصلي پيش‌نياز توجه و محبت و انحراف از معيارهاي طرح‌واره جنسي و خواست‌هاي فردي استخراج شد. نتيجه‌گيري: براي ارتقاي سلامت جنسي زنان و به‌ويژه ارتقاي كيفيت زندگي زناشويي لازم است كه متخصصان حوزه سلامت جنسي به تغييرات رفتارهاي جنسي زنان و توقعات وانتظارات و اقتدار جنسي آنان توجه كنند. پيشنهاد مي‌شود اين‌ نكات در آموزش‌هاي جنسي قبل و حين ازدواج براي زنان و مردان لحاظ شوند.

Objectives: Sexual relationship is a mutual interaction, which its promotion requires appropriate contribution of both partners. Given the complaints of lack of female contribution in sexual relationships where the male is the initiator, this article aims at exploring the roots of not being responsive toward male sexual request in married women. Methods: This was a qualitative study with content analysis approach for exploring the concept of sexual behavior in married women of reproductive age. In-depth interviews and focus group discussions were conducted with 52 Iranian women in Rafsanjan and Isfahan. Fifty-two subjects from target group were in Rafsanjan and Isfahan cities that voluntarily took part in 4 individual deep interviews and 8 focused group consisted of 48 participants. All sessions and discussions were recorded and transcripted verbatim. Inspired by the Graneheim approach, content analysis was adopted to extract the meanings and perceptions. Results: From study data, we extracted three main themes: “attention and affection prerequisite,” “deviation from sexual script” and “individual wishes.” Conclusions: With respect to sexual and marital life quality promotion in women, it is essential for caregivers to take care of women expectations and sexual authority. We suggest these contents be mentioned in premarital consult