تاثير بدبيني سازماني بر مقاومت در برابر تغييرات

با توجه به اينكه يكي از مهمترين اركان و منابع سازمان، منابع انساني آن است، نقش كاركنان سازمان در حمايت از تغييرات سازماني پررنگ تر از گذشته است. كاركنان سازمان به عنوان بخش اساسي سازمان كه بيشترين سروكار را با تغيير خواهند داشت، الگوهاي رفتاري متفاوتي را در مقابل اين تغييرات از خود نشان م يدهند. سازمانها براي رسيدن به يك تغيير موفق بايد به رفتارهاي كاركنان دقت و توجه نموده و با واكنش مناسب در برابر آن، زمينه ي انجام اثربخش را فراهم آورند. بدبيني كاركنان نسبت به تغييرات سازمان از مفاهيم جديد در حوزه ي رفتار سازماني ست. بدبيني كاركنان نسبت به تغييرات شكلي از مقاومت در برابر اصلاحات درون سازماني ست و براي تغييرات پيش روي سازمان ميتواند مخرب باشد. درك اجزاي رفتاري و محرك بدبيني سازماني و ارتباط بين آنها و ساير مفاهيم سازماني در كاهش بدبيني در سازمانها كمك شاياني ميكند. در اين مطالعه ابتدا تاريخچه ي بدبيني عمومي و سازماني مورد مطالعه قرار گرفته و پس از معرفي ابعاد بدبيني سازماني و رويكردهاي مطالعه ي آن، تغيير و مقاومت كاركنان در برابر تغييرات سازماني و رابطه ي آن با بدبيني سازماني مورد بررسي قرار ميگيرد.