شماره ركورد :
953001
عنوان مقاله :
تاثير مديريت چراي مراتع بر اشكال مختلف كربن آلي در دشت پنتي ايذه در استان خوزستان
عنوان به زبان ديگر :
Effects of grazing management on different forms of organic carbon in Peneti plain of Izeh area in Khuzestan province
پديد آورندگان :
اوجي، عليرضا دانشگاه شهيد چمران اهواز - گروه خاكشناسي , لندي، احمد دانشگاه شهيد چمران اهواز - گروه خاكشناسي , حجتي، سعيد دانشگاه شهيد چمران اهواز - گروه خاكشناسي
اطلاعات موجودي :
دو ماهنامه سال 1396 شماره 3
تعداد صفحه :
17
از صفحه :
113
تا صفحه :
129
كليدواژه :
مرتع , مديريت قرق , كربن خاك , كيفيت خاك
چكيده فارسي :
سابقه و هدف: خاك، يك منبع كليدي و به‏ عنوان كنترل‏ كننده چرخه‏ هاي ژئوشيميايي، آب و موجودات زنده و بزرگترين و اصلي ‏ترين مخزن ماده‏ ي آلي محسوب مي‏ شود. اطلاعات كمي در ارتباط با تأثير مديريت قرق بر اشكال مختلف كربن در خاك‏ هاي مراتع استان خوزستان وجود دارد؛ لذا اين مطالعه با هدف بررسي تأثير مديريت قرق بر ميزان و اشكال مختلف كربن خاك در برخي خاك‏ هاي مراتع دشت پنتي در استان خوزستان انجام شد. مواد و روش ‏ها: براين اساس، دو مرتع با مديريت‏ هاي مختلف (قرق شده و تحت چرا) در دشت پنتي ايذه انتخاب و سپس از 15 نقطه به صورت تصادفي و از دو عمق سطحي (0 تا 20 سانتي‏متري) و زير سطحي (20 تا 40 سانتي‏متري) نمونه ‏برداري صورت گرفت. پس از هواخشك كردن نمونه‌هاي خاك و عبور آن‌ها از الك دو ميلي‌متري، خصوصيات فيزيكي، شيميايي و اشكال مختلف كربن خاك شامل كربن آلي كل، كربن قابل اكسيد شدن به‏وسيله پرمنگنات، كربن آلي ذره‏اي ريز و درشت، كربن محلول در آب و كربن زيتوده ميكروبي خاك ‏ها اندازه‌گيري شد. يافته ‏ها: نتايج نشان داد كه مديريت قرق درخاك ‏هاي سطحي و زير سطحي باعث افزايش ميزان ماده آلي خاك شده است ولي در خاك ‏هاي زيرسطحي علي‏رغم افزايش ميزان مواد آلي، مقدار آن از لحاظ آماري معني ‏دار نبوده است. در لايه ‏هاي سطحي مقدار آن معني ‏داري بوده است و باعث افزايش ميزان كربن آلي كل (از ۸/۳۳ به ۹/۵۳ گرم بر كيلوگرم)، كربن آلي محلول (از ۹/۴۶ به ۱۰/۸۶ ميلي‏گرم بر ليتر)، كربن زيتوده ميكروبي (از۴۱۸/۱ به ۴۵۶/۲ ميلي‏گرم بر كيلوگرم)، كربن قابل اكسيد شدن توسط پرمنگنات (از ۹۷۴/۲۵ به ۱۰۳۵/۳ ميلي‏ گرم بر كيلوگرم)، كربن آلي ذره‏اي ريز (از ۴۳۰/۶ به ۴۵۰/۷ ميلي‏ گرم بر كيلوگرم) و كربن آلي ذره‏اي درشت (از ۶۸۰/۱۰ به ۷۰۱/۴ ميلي ‏گرم بر كيلوگرم) شده است. به نظر مي‏رسد براي اينكه اثر تغييرات مديريت به قسمت‏ هاي پايين‏تر خاك تأثيرگذار شود نيازمند مديريت با مدت زمان بيشتري هست. مقايسه بيومس در داخل (405 گرم بر متر مربع) و خارج قرق (117 گرم بر متر مربع) حاكي از وضعيت خوب پوشش گياهي در داخل قرق و مؤثر بودن قرق در احيا مراتع منطقه مي باشد. نتيجه‏ گيري: نتايج نشان داد كه كربن زيتوده ميكروبي، كربن محلول خاك و كربن قابل اكسيد شدن توسط پرمنگنات حساسيت بيشتري به مديريت قرق نسبت به اشكال ديگر كربن داشته و شاخص‏ هاي مناسب تري براي بررسي تأثير مديريت قرق بر كيفيت كربن آلي اضافه شده به خاك مي ‏باشند. همچنين، بر اساس شاخص نسبت طبقه ‏بندي كربن نسبت به اشكال مختلف كربن آلي در اين مطالعه، مديريت قرق يكي از اقدامات مديريتي مناسب و كارآمد بوده و باعث بهبود كيفيت خاك گرديده است؛ از اين رو ضروري به نظر مي ‏رسد كه تيمار قرق به‏ عنوان يكي از برنامه ‏هاي اصلي در طرح هاي منابع طبيعي تجديد شونده مد نظر قرار گيرد. در كل نتايج اين مطالعه حاكي از اثرات نامطلوب چراي مراتع بر كيفيت مواد آلي خاك است كه مي‏ تواند در درازمدت پايداري توليد در اكوسيستم‏ هاي مرتعي را به خطر بيندازد.
چكيده لاتين :
Background and Objectives: Soil is a key resource that control the cycles of water, biota and geochemicals and the greatest organic matter reservoir. Little information is available about the effects of grazing on different forms of soil organic carbon in Khuzestan province pastures. Therefore, this study was conducted to evaluate the effects of grazing management on amount and forms of organic carbon in some pasture soils from Peneti plain of Izeh area in Khuzestan province. Materials and Methods: Accordingly, two adjacent pastures with different management (grazing and grazing exclusion) around the Izeh city were selected and then, random soil samples were taken from the surface (0 to 20 cm) and subsurface (20 to 40 cm) in 15 points. After air drying the soil samples and passing them through a 2 mm sieve, physical, chemical properties and forms of organic carbon including total organic carbon (TOC), permanganateoxidizable carbon (POXC), fine particulate organic carbon (FPOC) and coarse particulate organic carbon (CPOC), dissolved organic carbon (DOC) and microbial biomass carbon (MBC) of the soils were measured. Results: The results showed that grazing management has increased soil organic matter of surface and subsurface soils the values were statistically significant in the surface layers and increased the amounts of TOC (from 8.33 to 9.53 g kg-1), DOC (from 9.46 to 10.86 g L-1), MBC (from 418.1 to 456.2 mg kg-1), POXC (from 974.25 to 1035.3 mg kg-1), FPOC (from 430.6 to 450.7 mg kg-1) and CPOC (from 680.10 to 701.4 mg kg-1), but despite the increase in organic matter contents of subsurface soils the difference was not statistically significant. The effect of management practices, in order to have a significant effect to lower parts of the soil, it requires a longer period management. Comparing the biomass upon non-grazing (405 gm-2) and grazed (117 gm-2) areas, indicates a good condition of vegetation in the non-grazing and the effectiveness of enclosure in rehabilitation of pastures in the study area. Conclusion: The results showed that MBC, DOC and POXC are more sensitive than other forms of organic carbon to grazing management. They are more appropriate indicators for grazing management on organic carbon quality being added to the soil. Also, based on carbon stratification ratio index (CSRI), regarding different forms of organic carbon in the study area, non-grazing was one of the most proper and efficient management practices which improved soil quality. Accordingly, it seems that non-grazing practices should be considered as one of the major programs in renewable natural resources plans. On the other hand, the results indicate adverse effects of grazing on the quality of soil organic matter endangering the long-term sustainable production in pastures.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي حفاظت آب و خاك
فايل PDF :
3625049
عنوان نشريه :
پژوهش هاي حفاظت آب و خاك
اطلاعات موجودي :
دوماهنامه با شماره پیاپی 3 سال 1396
لينک به اين مدرک :
بازگشت