شماره ركورد :
957023
عنوان مقاله :
بررسي برهمكنش ميان قارچ بيمارگر Metarhizium anisopliae، شته Myzus persicae و ميزبان گياهي آن كلزا
پديد آورنده :
طالع پور فاطمه
پديد آورندگان :
راشكي مريم نويسنده 2- استاديار گروه تنوع زيستي، پژوهشكده علوم محيطي، پژوهشگاه علوم و تكنولوژي پيشرفته و علوم محيطي، دانشگاه تحصيلات تكميلي صنعتي و فناوري پيشرفته، كرمان. , شيرواني اصغر نويسنده
سازمان :
دانشگاه شهيد باهنر كرمان
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1395 شماره 0
تعداد صفحه :
8
از صفحه :
209
تا صفحه :
216
كليدواژه :
جدايه , كنيدي , مرگ و مير , مرحله رشدي
چكيده فارسي :
چكيده اثر غلظت هاي مختلف جدايه EUT115 قارچ Metarhizium anisopliae به همراه شاهد، بر مراحل مختلف رشدي شته‌ي سبز هلو Myzus persicae، روي سه ژنوتيپ گياه كلزا Brassica napus، در شرايط آزمايشگاهي مورد بررسي قرار گرفت. تعداد 30 شته از هر مرحله‌ي رشدي با قارچ تيمار و به تشتك هاي پتري حاوي ديسك‌هاي برگي روي آب- آگار 2 درصد منتقل شد. مرگ و مير شته ها به صو رت روزانه تا 14 روز پس از شروع آزمايش ثبت شد. بر اساس نتايج، بيشترين مرگ و مير شته‌ي سبز هلو، پس از 7 روز روي ژنوتيپ RGS003 (44/0±47/5) و كم ترين مقدار آن در ژنوتيپ زرفام (45/0±97/4) به دست آمد كه بين اين دو ژنوتيپ اختلاف معني‌دار مشاهده شد. بيشترين مرگ و مير در بين مراحل مختلف رشدي در حشرات بالغ اتفاق افتاد و 65/0 ± 64/7 و 50/0 ± 28/8 شته به ترتيب 7 و 14 روز پس از شروع آزمايش محاسبه شد و در بين غلظت هاي مختلف قارچ، غلظت 107 كنيدي در ميلي ليتراز قارچ، موجب بيشترين مرگ و مير پس از 7 (24/0 ± 38/8 شته) و 14 (12/0 ± 60/ 9 شته) روز شد. نتايج نشان داد كه غلظت قارچ و مرحله‌ي رشدي شته اثر متقابل بر يكديگر دارند. پيشنهاد مي شود براي كنترل آلودگي هاي شديد در مزارع كلزا توسط شته‌ي سبز هلو، از ژنوتيپ RGS003 و غلظت 107كنيدي در ميلي ليتر از قارچ استفاده شود. ميانگين مرگ و مير شته، با افزايش زمان از شروع پاشش قارچ بيمارگر، افزايش يافت كه نشان دهنده اهميت اجساد شته حاوي اسپور قارچ به عنوان منبع آلودگي در محيط اطراف مي باشد. واژه هاي كليدي: جدايه، كنيدي، مرحله رشدي، مرگ و مير.
چكيده لاتين :
Abstract The effect of different concentrations of Metarhizium anisopliae strain EUT115 along with control was investigated on various life stages of green peach aphid Myzus persicae, and different canola cultivars, Brassica napus. Thirty aphids of each stage were treated with the fungus and then transferred onto Petri dishes containing leaf-discs placed on 2% water-agar medium. The aphid mortality was recorded daily for 14 days after the beginning of the test. According to the results, after 7 days, the highest mortality was obtained on the RGS003 (5.47 ± 0.44) and the lowest mortality was occurred on the Zarfam genotype (4.983 ± 0.45) and the significant difference was observed between the two genotypes. The highest mortality among the different life stages happened for the adults and was calculated 7.64 ± 0.65 and 8.82 ± 0.50 aphids after 7 and 14 days, respectively. Among the various fungal concentrations, 107 conidia/ml of the fungus caused the highest mortality after 7 (8.38 ± 0.24 aphids) and 14 days (9.60 ± 0.12 aphids), respectively. The results showed that there was interaction between the fungal concentration and the aphid life stage. It is suggested that to control enormous infestation of the green peach aphid in canola fields, the RGS003 genotype and 107 conidia/ml of the fungus can be used. The mean mortality of the aphid was increased by increasing the time from spraying the pathogenic fungus. It shows the importance of fungus-sporulating cadavers of the aphid as a reservoir in surrounding environment. Keywords: Strain, Conidium, Life stage, Mortality.
سال انتشار :
1395
عنوان نشريه :
پژوهش هاي كاربردي در گياه پزشكي
عنوان نشريه :
پژوهش هاي كاربردي در گياه پزشكي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 0 سال 1395
لينک به اين مدرک :
بازگشت