فلسفه سياسي كارل بارت در تقابل با برخي از آراي كلامي كليساي لوتري آلمان در قرن بيستم ميلادي

در اين نوشتار به بررسي ديدگاه بارث در مورد كليساي لوتري آلمان قرن نوزده و بيست و نيز نظرات وي در مورد رسالت حقيقي كليسا مي پردازيم. كارل بارث به عنوان متكلمي آكادميك و كشيشي موعظه گر، از هر دو جنبه، مورد توجه انديشمندان و الهي دانان مسيحي و به ويژه كساني است كه بر روي الهيات قرن نوزدهم و بيستم آلمان تحقيق مي كنند. در بحث از نقش منفي كليساي آلمان بايد اين نكته را مد نظر داشت كه او به عنوان كشيشي موعظه گر به طور مستقيم با مسائل اجتماعي سر و كار داشته و به مسائل الهياتي تنها به شكل انتزاعي و آكادميك نظر نكرده است. بر همين پايه، وي توانسته است انديشه هاي الهياتي خود را به شكلي كاربردي در اجتماع مطرح سازد. از اين رو، همواره بايد اين موضوع در ذهن پژوهشگر باشد كه كارل بارث به دنبال پيدا كردن راهي براي عملي ساختن كلام خداوند از سوي كليسا در سطح جامعه است و تنها به طرح موضوع از نقطه نظر كلامي آكادميك صرف بسنده نمي كند. از اين رو، وي كليساي قرن نوزده و بيست آلمان را به دليل جانبداري از جنگ و خدشه دار كردن ارتباط ميان خدا و انسان به چالش مي كشد.