چالش بانك سرمايه گذاري زيرساخت آسيا و هژموني مالي اقتصادي آمريكا

پس از پايان جنگ جهاني دوم ايالات متحده بر اساس نسبت چشم­گيري كه از منابع مادي قدرت جهان داشته است، به­عنوان يك قدرت بزرگ به بازسازي نظم بين المللي پرداخته است. اين نظم بين المللي تا حدودي بر فرماندهي ايالات متحده بر متحدين و مشاركت با دولت­هاي توسعه يافته صنعتي و از طرفي توازن قوا و بازدارندگي در برابر رقبا شكل يافته است. ايالات متحده هم چنين نقش محوري در ايجاد نهادهاي مالي و تجاري صندوق بين المللي پول، بانك جهاني و سازمان تجارت جهاني ايفا كرده است. اين نهادها نقش برجسته اي در متن سياست­ها و منافع ايالات متحده در عرصه بين المللي داشته اند. هم اكنون در پي رشد قدرت­هاي نوظهور و بيش از همه چين، سهم نسبي ايالات متحده از ثروت و قدرت جهاني كاهش يافته است و قدرت هاي نوظهور و در راس آن چين خواستار بازتوزيع مزيت ها در نهادهاي مالي و اقتصادي برجسته بين المللي هستند، اين تقاضا و گرايش ايالات متحده به حفظ نقش مسلطش در نهادهاي مالي و اقتصادي جهاني، چين را به اين باور رسانيده است كه اين نهادها از لحاظ كاركردي قابليت­هاي اساسي براي مواجهه با چالش­هاي جديد سرمايه گذاري به­ويژه در آسيا ندارند. بر اين اساس پكن نقش محوري در تاسيس بانك سرمايه گذاري زيرساخت آسيا ايفا كرده است. در اين مقاله از چشم انداز نظري نظم نهادينه بين المللي و بر اساس روش تبييني به مساله چالش بانك سرمايه گذاري زيرساخت آسيا براي هژموني مالي اقتصادي آمريكا در عرصه بين المللي پرداخته ايم.