كليدواژه :
اندازهگيري روانشناختي , ايراد كميت , ذهنگرايي , نظريه همساني , عمليات گرايي , يگانهانگاري
چكيده فارسي :
بهرغم گذشت 150 سال از آغاز برنامه اندازهگيري خصيصههاي رواني و افزايش كاربستها و اعتبار آن، هنوز نسبت به امكانپذيري اندازهگيري روانشناختي ترديدهاي تغافلناپذيري وجود دارد. بخش عمدهاي از اين ترديدها را ميتوان با مفهوم تاريخي «ايراد كميت»، كه هنوز هم در دو وجه هستيشناختي و معرفتشناختي، اعتبار و كارآيي خود را حفظ كردهاند، توضيح داد. بر مبناي ايراد هستيشناختي كميت، كميتپذيري از ويژگيهاي جسم است و نميتوان آن را به روان كه از لحاظ هستيشناختي به حيطهي متفاوتي تعلق دارد، تعميم داد. مسيله پژوهش حاضر بازشناسي تلاش دنبالكنندگان «برنامه روانشناسي علمي» عموماً و اندازهگيري روانشناختي، خصوصاً، براي چالش با اين ايراد است. شگفت آنكه در نهايت جويندگان عينيت، چه بسا بيآنكه بدانند ناچار شدند تا يكي از مهمترين نظامهاي فراوري عينيت در علم، يعني اندازهگيري، را بر بنياد «ذهنگرايي» استوار كنند. بررسي تحليلي پيشينه و مباني اندازهگيري رواني و تحليل انتقادي نوشتارگان مرتبط با آن آشكار ميكند كه اگر چه اتكا به «نظريه همساني» به عنوان شكلي از اشكال «يگانهانگاري مادهگرايانه» راه حلي هستيشناختي است كه عموماً علمگرايان در «عالم نظر» پيشنهاد كردهاند و ميكنند، اما آنچه واقعاً و «در عمل» بنياد هستيشناختي اندازهگيري روانشناختي را تشكيل ميدهد، «يگانهانگاري ذهنگرايانهاي» است كه از طريق رويكرد «عملياتگرايي»، بهگونهاي نه چندان آشكار و هشيارانه، به روانشناسي و علوم اجتماعي وارد شده است.