عنوان مقاله :
تحليل انتقادي از دو استدلال مطهري بر جاودانگي انسان
عنوان فرعي :
Critical Analysis of Motahariיs Two Arguments for the Immortality of Human Beings
پديد آورنده :
هوشنگی حسین
پديد آورندگان :
ارجمند امید نويسنده دانشجوی كارشناسی ارشد فلسفه و كلام اسلامی، دانشگاه امام صادق (ع). Arjomand Omid , امیراحمدی محمدجواد نويسنده دانشآموختۀ كارشناسی ارشد فلسفه و كلام اسلامی، دانشگاه امام صادق (ع). Amirahmadi Mohammad Javad
سازمان :
دانشیار گروه فلسفه و كلام، دانشگاه امام صادق (ع). (نویسنده مسئول)
كليدواژه :
حكمت الهي , عدل الهي , مرگ , مرگانديشي , آخرت
چكيده فارسي :
مسئلۀ جاودانگی در طول تاریخ معركۀ آرا بوده و استدلالهای مختلفی دربارۀ آن ارائه شده است. در این پژوهش دو استدلال استاد مطهری در باب جاودانگی انسان بررسی و نقد میشود. عدل الهی و حكمت الهی دو مبنای كلامی عمدهای هستند كه استاد مطهری در اثبات معاد از آنها بهره میبرد. ایشان در برهان بر مبنای عدل الهی ابتدا تقریر متكلمان را بیان و نقد میكنند و در ادامه با تأكید بر صفت عدل خداوند و رابطۀ عینیت اعمال و كیفر معاد را اثبات میكنند. در برهان بر مبنای حكمت الهی، در یك تقریر با تمسك به مثال جنین و صفت حكمت و عبث نبودن به اقامه برهان میپردازند، و در تقریر دیگر با تأكید بر یك سلسله عواطف، امیال، احساسات و غرایز مافوق مادی كه مطلقطلب هستند برهان را تبیین مینمایند. لوازم این دو برهان در این مقاله توضیح داده میشوند و در نهایت نقدهای وارد بر هر دو برهان ذكر خواهند شد. منحصر نبودن فلسفۀ وجودی آخرت به وصول به جزای متناسب با عمل، مصادره به مطلوب بودن ادعای صورت ملكوتی داشتن اعمال، عدم ارتباط میان فضیلت و رذیلت اخلاقی و پاداش و مجازات و طفیلی بودن آخرت در تقریر استاد مطهری، از اشكالات وارد بر استدلال بر مبنای عدل الهی است. مفروض انگاشتن خداوند و صفاتی برای او، مفروض انگاشتن جهازات بدون كاربرد در انسان، مفروض دانستن این كه هر قوهای در انسان باید بالفعل شود، از اشكالات وارد بر استدلال بر مبنای حكمت الهی است.
چكيده لاتين :
The problem of death is a much debated and longstanding issue in the history of human thought. The transition from the realm of tradition to modernity and post-modernity, has increased focus on this issue once again. One of the scholars who comprehended the modern world and its needs, was Morteza Motahari. This article both presents and critically analyzes two arguments he has put forth for the immortality of human beings. Divine justice and divine wisdom are two theological foundations used to prove resurrection by Motahari. In the first argument discussed in this paper, he proves resurrection by an argument based on divine justice and identity of acts and punishments. The other argument is based on divine wisdom by using the example of embryo. In this paper, these two foundations and motahari’s arguments are explained and then examined. These doctrines and arguments are criticized for presupposing God’s attributes, unused limbs in the human body and necessary actualization of all human potential capacities.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه فلسفه دين
عنوان نشريه :
پژوهشنامه فلسفه دين