كليدواژه :
Geisteswissenschaften , humanities , human sciences , فلسفه علوم انساني , علوم انساني
چكيده فارسي :
پرسش از چيستي علوم انساني در ايران معاصر پرسشي زنده و پوياست. اينكه علوم انساني به چه كار ميآيد؟ يا اينكه آيا علوم انساني اصلاً بايد به كاري بيايد؟ اينكه علوم انساني با دين چه نسبتي دارد؟ و پرسشهاي بسيار ديگري اكنون ميان صاحبنظران اين حوزه در ايران ساري و جاري است. اما پرسش از چيستي علوم انساني كه از ابتدا يكي از پرسشهاي فلسفه علوم انساني بوده است، خاستگاهي در آلمان قرن نوزدهم دارد. به همين دليل، پرسش از چيستي علوم انساني بيدرنگ در خاستگاه اين پرسش، ناتمام خواهد بود. در اين مقاله تلاش خواهد شد تا در واژه Geisteswissenschaften، كه معادل آلماني علوم انساني است، تدقيق بيشتري شود. در ابتدا نشان خواهيم داد كه ريشه اين كلمه چيست و چه طنيني در زبان آلماني دارد؟ پس از آن به اين موضوع خواهيم پرداخت كه اين واژه در آلماني چه مباحثي را پيش كشيد؟ و متفكراني مانند ديلتاي و گادامر در اين خصوص چه گفتند؟ پس از آن به ترجمه Geisteswissenschaften در انگليسي و پيامدهاي آن خواهيم پرداخت و در آخر تلاش ميكنيم تا با مداقه در Humanities وHuman Sciences در انگليسي، ربط و نسبت آن را با Geisteswissenschaften نشان دهيم.