تاثير شاخص‌هاي منتخب اقتصاد مقاومتي بر رشد اقتصادي ايران

دستيابي به الگوي توسعه اقتصادي متناظر با شرايط و ويژگي هاي هر كشور با ديگر كشورها متفاوت است. شرايط ويژه ايران و تحريم هاي تحميلي دشمنان از سوي ديگر سبب مطرح‌شدن «اقتصاد مقاومتي» توسط رهبر انقلاب شده است. در اين پژوهش، تاثير بلندمدت و كوتاه‌مدت شاخص هاي منتخب اقتصاد مقاومتي (اقتصاد دانش‌بنيان، اصلاح الگوي مصرف، كاهش وابستگي به نفت و ميزان مشاركت مردم در تصميمات كلان نظام) بر رشد اقتصادي كشور بررسي شده است. مدل اين پژوهش مبتني بر تابع توليد كاب داگلاس است و براي برآورد آن، الگوي خودرگرسيوني با وقفه‌هاي توزيع‌شده به كار گرفته‌ شده است. نتايج نشان مي‌دهد شاخص هاي اقتصاد مقاومتي در بلندمدت تاثير معنادار و مثبت روي رشد اقتصادي دارند و در كوتاه‌مدت نيز شاخص هاي به‌كاررفته داراي تاثير مثبت و بعضاً معنادار روي رشد اقتصادي مي باشند؛ بنابراين با توجه به اهميت اقتصاد مقاومتي براي رشد اقتصادي كشور، شايسته است توجهي ويژه به موضوع اقتصاد مقاومتي از سوي همگان صورت گيرد.

Achieving an economic development pattern is different in different situation of the countries. The special conditions of Iran and the imposed sanctions by the enemies on the other hand have led to the expressing of "moghawama economy" by the supreme leader of the the Islamic revolution of Iran. In this research, the long run and short-run effects of selected indicators of moghawama economy (knowledge-based economy, consumption pattern reforming, and reducing dependence on oil and participation rate in macroeconomic decisions) have been studied on the countryʹs economic growth. The model of this research is based on the Cobb Douglas production function and is used to estimate its Auto-regression pattern with distributed lags. The results show that the moghawama indicators have a significant and positive effect on economic growth in the long run, and in the short run, the indicators have a positive and sometimes significant effect on economic growth; therefore, given the importance of the moghawama economy for economic growth special attention to the issue of moghawama economy by all is essential.