عنوان مقاله :
غيريتسازي خاكستري در شاهنامه فردوسي براساس نظريه گفتمان لاكلايو و موفه
عنوان فرعي :
Gray Antagonism in Shahnama of Ferdowsi Based on Laclauo and Mouffe Discourse Theory
پديد آورندگان :
احمدي نژاد حميد نويسنده دانشجوي دكتري روابط بينالملل دانشگاه اصفهان Ahmadinejad Hamid
كليدواژه :
لاكلايو و موفه , هويت , غيريت سازي , شاهنامه فردوسي
چكيده فارسي :
در ميان لايههاي هويتي متعدد، شاهنامه فردوسي عاملي برجسته در تعريف هويت ملي ايرانيان است. در واقع به لحاظ زماني، تداوم هويت اجتماعي مستلزم داشتن گذشتهاي معنادار است و اين گذشته در شاهنامه آنچنان آشكار است كه گويي در زمان كنوني قرايت ميشود. بر همين اساس شاهنامه را خودآگاه جمعي هويت ايراني مينامند. اين خودآگاهي به عنوان يك «ما» در مقابل «ديگري» به عنوان غير نمود يافته است. هدف اصلي اين مقاله پرداختن به نحوهي فرآيند غيريتسازانه نسبت به ديگري در شاهنامه و انعكاس اين فرآيند در نوع رابطه ميان خود و ديگري است. يافتههاي اين پژوهش براساس نظريه لاكلايو و موفه، حاكي از آن است كه اين غيريتسازي بهصورت مطلق سياه و سفيد نبوده بلكه بيشتر ماهيت خاكستري دارد و در نتيجه ديگري هرگز به طور كامل در دام طرد، تقابل و تنازع قرار نميگيرد.
چكيده لاتين :
Among the multiple layers of identity, Shahnama of Ferdowsi can be deemed as the most highlighted factor in defining Iranian national identity. As a matter of fact, sustainability of social identity requires a meaningful history, which is clear and vivid in Shahnama. Accordingly, Shanama is called a collective self-awareness of Iranian identity. This self-awareness has been emerged as a "we" against "other". The main objective of this paper is to Antagonism process than others in Shahnameh and the reflection of this process is the relation between self and others. The findings of this study, based on Laclau and Mouffeʹs theory, indicate that this antagonism is not white or black, but of a gray nature And therefore never completely "other" into the trap of exclusion, confrontation and conflict will not be.
عنوان نشريه :
مطالعات ملي
عنوان نشريه :
مطالعات ملي