شماره ركورد :
967462
عنوان مقاله :
بررسي مفهوم انسان كامل در مثنوي مولانا و مقايسه آن با مفهوم بودهيستوه در مكتب مهايانه بودا
پديد آورندگان :
ساكي، ولي الله دانشگاه پيام نور , غضنفري، مهررخ
تعداد صفحه :
6
از صفحه :
560
تا صفحه :
565
كليدواژه :
انسان كامل , پير , قطب , بودهيستوه , شفقت و محبت
چكيده فارسي :
از ديدگاه مولانا در مثنوي، صحنه گيتي هيچگاه از وجود انسان كامل و ولي الهي خالي نيست كه متناسب با هر عصري، در شكل و صورتي متفاوت ظهور كرده و هدايت و ارشاد ابناء بشر را برعهده مي‌گيرد. در ميان اولياي الهي هم عصر، يك نفر قطب كامل وجود دارد كه مقام و رتبه‌اش از ديگران بالاتر بوده و اولياء جزء مطيع او هستند. اوليا و پيران الهي با تحمل مشقت‌هاي مسير رياضت و تهذيب، خويش را از نفسانيات رسته و در حق فاني گشته‌اند و به اين دليل مرجع هدايت و ارشاد راهروان راه طريقت شده‌اند. مولانا بر لزوم تبعيت و اطاعت محض از انسان كامل به عنوان اصل اساسي در سلوك عرفان تاكيد دارد و معتقد است كه سالك نوپا برحسب استعدادها و نيازهايش، محتاج اخذ دستور و تجويزات خاصي است كه جز از دست پير آزموده ساخته نيست. همچنين، واردات قلبي سالك و تفكيك سره از ناسره آنها نيازمند نظارت و سرپرستي شيخ است. از ديگر سو، آموزه بودهيستوه در مكتب مهايانه مانند ديدگاه مولانا مبتني بر نجات و دستگيري رهروان بوسيله بودهيستوگاني است كه خود به نجات رسيده‌اند اما مانند پيران و ابدال از حق به سوي خلق آمده و نجات آنها را وجهه همت خود قرار داده‌اند. بودهيستوه‌ها همچون پيران و شيوخ، براي نيل به اين جايگاه، احوال و مقامات متعددي را پشت سر نهاده‌اند و شفقت و محبت، مبناي عمل ايشان مي باشد. البته انسان كامل و بودهيستوه در زمينه اعتقاد به وجود و يا عدم وجود خداي واحد با يكديگر اختلاف دارند بطوريكه انسان كامل، موحدي خداپرست است و بودهيستوه در بهترين حالت معتقد به شخص بودا است. همچنين، انسان كامل در ميان خلق زندگي مي‌كند و حال آنكه بودهي‌ستوگان اغلب ديده نمي‌شوند و با فاصله، به دستگيري رهروان و سالكان مي‌پردازد. هرچند شباهت‌ها و تفاوت‌هاي بسيار ديگري نيز وجود دارد..
سال انتشار :
1395
عنوان نشريه :
مطالعات ادبيات، عرفان و فلسفه
فايل PDF :
3640634
عنوان نشريه :
مطالعات ادبيات، عرفان و فلسفه
لينک به اين مدرک :
بازگشت