بررسي تاثير ساختار سررسيد بدهي بر محافظه‌كاري حسابداري

An Examination of the Effect of the Debt Maturity Structure on Accounting Conservatism

محافظه كاري، تمايل حسابداران به الزام درجه بالاتري از تاييدپذيري براي شناسايي اخبار خوشايند در مقايسه با اخبار ناخوشايند، معنا شده است. نتايج پژوهش هاي پيشين نشان مي دهد يكي از عوامل تعيين كننده محافظه كاري حسابداري، تصميمات مرتبط با سررسيد بدهي است. كوتاه بودن سررسيد بدهي ها اجازه كنترل هاي بهتر را براي مدير فراهم مي كند، زيرا سررسيد كوتاه تر، انگيزه مذاكرات مجدد براي تمديد بدهي را افزايش داده و اعتباردهندگان هم قرارداد بسته تر و دقيق تري را با قرض گيرنده منعقد كرده و مي توانند با مشخص شدن عملكرد شركت در طي اولين دوره، براي تصميم گيري در خصوص تمديد قرارداد يا تغيير شرايط قرارداد اقدام كنند. هدف پژوهش حاضر، بررسي تاثير ساختار سررسيد بدهي بر محافظه كاري حسابداري است. جامعه آماري پژوهش را شركت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طي سال هاي 1384 تا 1393 تشكيل مي-دهد. در اين پژوهش براي اندازه گيري محافظه كاري حسابداري از مدل باسو (1997) و براي اندازه-گيري سررسيد بدهي از نسبت بدهي كوتاه مدت (بدهي كه در طي يك سال تسويه مي شود) به كل بدهي استفاده شده است. نتايج پژوهش نشان مي دهد كه سررسيد بدهي كوتاه مدت تاثير منفي معناداري بر محافظه كاري حسابداري دارد. همچنين رابطه اندازه شركت و اقلام تعهدي اختياري با محافظه كاري حسابداري معنادار است. بر اساس بررسي هاي بيشتر، ميزان جريان هاي نقدي بر سطح محافظه كاري حسابداري تاثيرگذار است. تاثيرگذاري جريان هاي نقدي بر سطح محافظه كاري حسابداري بيانگر وجود حساسيت محافظه كاري نسبت به جريان هاي نقدي است.

Conservatism is defined as requiring a higher degree of verification practiced by accountants to identify good news compared to bad news. The results of previous studies show that the decisions related to debt maturity are one of determining factors in accounting conservatism. Short maturity debt allows better control for managers because shorter maturity causes the incentives for renegotiations in order to extend the debt. Creditors sing a closer and more accurate contract with borrowers and can decide on extending or changing the terms after the clarification of companyʹs performance during the first period. This article aims to study the effect of debt maturity structure on accounting conservatism. The statistical population consisted of all companies listed on Tehran Stock Exchange (TSE) from 2005 to 2014. Basu (1997) model was employed in this study to measure the accounting conservatism. In order to measure debt maturity, short-term to total debt ratio is used. Short-term debt is the one settled during one year. The results show that short-term debt maturity has a significant, negative impact on accounting conservatism. Firm size and discretionary accruals have a significant relationship with accounting conservatism. Cash flows are effective in accounting conservatism. The effectiveness of cash flows in accounting conservatism indicates the conservatism sensitivity to cash flows.