كليدواژه :
ادبيات مقايسه اي , داستان فدر و هيپوليت , داستان يوسف و زليخا , داستان سودابه و سياوش , كوناله و تيشيرك شيتا , نظريه تودوروف , نقد ساختاري
چكيده فارسي :
در اين مقاله چهار داستان سياوش و سودابه از ادبيات ايراني، كوناله و تيشيرك شيتا از ادبيات ختني، يوسف و زليخا از ادبيات سامي و فدر و هيپوليت از ادبيات غربي براي تحليل انتخاب، و مطابق الگوي تحليل روايي تودوروف بررسي شده است. در هر چهار داستان به قضيهها و گزارههاي اصلي و فرعي يكساني ميتوان رسيد؛ يعني تمام حوادث پيرامون سه شخصيت پيش ميآيد و در هر چهار داستان، زن شاه به پسر دل ميبندد ولي پسر به شاه، وفادار ميماند و از عشق زن سر باز ميزند و مورد اتهام قرار ميگيرد و سرانجام، واقعيت آشكار ميشود. گزارههاي اين داستانها از نهاد، كشش و صفت يكساني پديد آمده، و در هر چهار داستان عينا تكرار شده است؛ همچنين با توچه به ديدگاه تودوروف، وجوه پنجگانه اخباري، الزامي، تمنايي، شرطي و پيش بين در اين چهار داستان بررسي شده است و اين امر بر مشابهت ساختار روايي داستانها تاكيد بيشتري ميكند.