بررسي رابطه بين مؤلفه هاي سازمان يادگيرنده با اثر بخشي مديران مدارس متوسطه شهرستان ايلخچي سال 94-1393

در دنياي پر جنب و جوش و بسيار رقابت آميز امروزي، اداره سازمانها پيچيده و دشوار است در اين شرايط راه حل هاي پيشين پاسخگوي مسئله هاي امروزي نيست. پس "آموختن به قصد حل مسئله" و " يادگيري با هدف توسعه" به دستور كار سازمانها افزوده شده است تا در حال حاضر كه بهره گيري از قواعد و فرمول هاي از پيش تعيين شده راهگشا نيست، فرصتهايي براي رفع نيازهاي فوري به كمك يادگيري و رشد فراهم شود. هدف عمده پژوهش حاضر بررسي رابطه ابعاد سازمان يادگيرنده با اثر بخشي مديران مدارس متوسطه شهرستان ايلخچي در سال 94-1393 بوده است. روش تحقيق پژوهش حاضر توصيفي پيمايشي از نوع همبستگي است. جامعه آماري آن راتعداد 65 نفرمدير و 1201 نفر دبير تشكيل داده است.حجم نمونه كاركنان براساس جدول مورگان 56 نفر از مديران و 280 نفر از دبيران تعيين گرديده است.روش نمونه گيري پژوهش از نوع طبقه اي نسبتي است.در ارتباط با روائي ابزار سنجش به نظرات متخصصين اكتفا شده و اعتبار ابزارها با استفاده از فرمول آلفاي كرونباخ برابر به ترتيب 0/78 (سازمان يادگيرنده) و 0/81 (اثربخشي مديران مدارس) محاسبه گرديده است. يافته ها نشان مي دهد كه بين سازمان يادگيرنده و اثربخشي مديران رابطه و همبستگي مثبت وجود دارد و از بين پنج مولفه سازمان يادگيرنده بين مولفه هاي قابليت هاي شخصي، مدل هاي ذهني و تفكر سيستمي با اثربخشي مديران نيز رابطه و همبستگي مثبت وجود دارد ولي بين دو مولفه آرمان مشترك و يادگيري گروهي با اثربخشي مديران رابطه و همبستگي وجود ندارد.