عنوان مقاله :
اثر درمان فراشناختي ولز بر كنترل افكار وسواسي و افزايش سازگاري يك مورد وسواسي-جبري
عنوان به زبان ديگر :
Effectiveness of metacognition therapy on controlling of obsessive thoughts and increasing of adjustment in case of obsessive-compulsive disorder
پديد آورندگان :
خدابخش، روشنك دانشگاه الزهراء , عباسي، ليلي دانشگاه الزهرا(س) - دانشكده روانشناسي , شاهنگيان، شهره دانشگاه الزهرا(س) - دانشكده روانشناسي
كليدواژه :
درمان فراشناختي ولز , سازگاري , وسواس فكري- عملي
چكيده فارسي :
هدف اين مطالعه، تعيين اثر درمان فراشناختي ولز بر افكار وسواسي و تأثير روشنك خدابخش غير مستقيم اين روش بر ميزان سازگاري يك يك مورد مبتلا به اختلال وسواسي مورد مبتلا به اختلال وسواسے جبري بود. شواهد نشان مي دهند كه باورهاي فراشناختي در بروز اختلال وسواس دخيل اند؛ از اين رو در اين پژوهش از روش درمان فراشناختي كه از درمان هاي كوتاه مدت مؤثر بر اختلال وسواس است، استفاده شد. روش: در اولين جلسه پيش از آغاز درمان آزمودني پرسش نامه هاي وسواس فكري عملي مادزلي، باورهاي فراشناختي و سازگاري سيده شهره شاهنگيان بل و داس 21 را تكميل كرد و در ضمن تحت 13 جلسه درمان فراشناختي ولز نيز قرار گرفت. در آخرين جلسه پس از درمان، پرسش نامه ها يك بار ديگر تكميل و داده ها به وسيله نمودارها و يافتن تفاوت درصدي پيش و پس از درمان تحليل شدند. يافته ها: بررسي داده ها نشان داد كه درمان فراشناختي ولز بر كاهش باورهاي فراشناختي مثبت در مورد افكار وسواسي و در نتيجه كاهش نشانه هاي وسواس مؤثر بوده و علاوه بر آن غير مستقيم باعث افزايش سازگاري، به ويژه سازگاري عاطفي و خانگي، شده است. نتيجه گيري: در مجموع يافته هاي اين مطالعه بر نقش مؤثر درمان فراشناختي ولز در كاهش وسواس ناشي از باورهاي مثبت در مورد افكار وسواسي و در نتيجه افزايش سازگاري فرد تأكيد دارد.
چكيده لاتين :
Introduction: The purpose of this study was to determine the efficacy of
Wells Meta cognition therapy on controlling of obsessive thoughts of a
particular case of obsessive-compulsive disorder. Method: Maudsley
obsessive-compulsive inventory, Meta cognition questionnaire, Bell
adjustment inventory and Dass-21 were completed in first and last session of
the therapy by the case. The case received 13 sessions of Meta cognition
therapy. Data was analyzed before and after of therapy by charts and
percentages differentiation. Result: The analyzed show that Meta cognition
therapy was effective in decreasing both positive Meta cognition beliefs and
symptoms of obsessive-compulsive disorder. In addition this therapy
indirectly caused increasing of adjustment, specially home and emotional
adjustment. Conclusion: MCT was remarkably effective for reducing
obsessive thoughts which were resulted by positive beliefs about obsessions,
also it caused improving adjustment.
عنوان نشريه :
تازه هاي علوم شناختي
عنوان نشريه :
تازه هاي علوم شناختي