بررسي آراء و افكار مادلونگ درباره فرقه اسماعيليه از آغاز تا تأسيس دولت فاطميان

اسماعيليه از جمله فرق برجسته علمي، كلامي و فلسفي شيعي هستند كه به دليل كيفيت و ماندگاري تعاليم آنان در ادوار متعدد مورد مطالعه شرق شناسان واقع گرديده اند. تاريخ اين فرقه به چند مرحله تقسيم شده است كه دورة اول (تأسيس فرقه تا تشكيل آن در 297 ق) مرحلۀ نضج گرفتن تعاليم آنان مي باشد و در مقايسه با مراحل بعد اطلاعات كمتري نيز دربارة آن موجود است. مطالعات پيرامون اين فرقه سير متفاوتي را طي كرده و در اين راستا همواره اسلام پژوهاني بوده اند كه با تعصبات كمتر وروش علمي و مستند به آثار اسماعيليه در مراكز تحقيقاتي غرب، سعي كرده اند شناخت علمي تر و واقعي تري از تاريخ و عقايد اين فرقه بدست دهند. ازجمله مهّمترين محققان معاصر كه آثار زيادي راجع به اسلام و جريان هاي مختلف آن تأليف كرده است، ويلفرد مادلونگ مي باشد. مقاله حاضر با روش تاريخي و با تكيه بر آثار و انديشه هاي وي، سعي دارد ديدگاه اين اسلام شناس معاصر را درباره تاريخ و تعاليم اسماعيليه در مرحله دعوت قديم تبيين كند. در نهايت از بررسي مجموعه ديدگاه هاي مادلونگ چنين برداشت مي شود كه آنان با عقايد و جهان بيني خاص خود، يك شاخه انحرافي از شيعه امامي اند و با ظهور خود فرقه گرايي و جنگ عقيدتي در اسلام را باعث شدند.