اثربخشي گروه درماني شناختي - رفتاري بر سبك هاي مقابله اي در مبتلايان به مولتيپل اسكلروزيس

Effectiveness of Cognitive-Behavioral Group Therapy on Coping Styles in Multiple Sclerosis Patients

استرس يكي از عوامل مهم در تشديد و عود علايم بيماري مولتيپل‌اسكلروزيس (ام‌اس) است. يكي از موثرترين راه ­ها، براي مقابله و مهار استرس و خودكنترلي در بيماران ام‌اس، رويكرد شناختي- رفتاري است. هدف پژوهش حاضر، تعيين اثربخشي گروه‌درماني شناختي- رفتاري بر سبك­هاي مقابله‌اي بيماران مبتلا به مولتيپل‌اسكلروزيس بود. مواد و روش‌ها: در اين پژوهش شبه‌آزمايشي با طرح پيش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه كنترل در سال 1394، تعداد 80 بيمار مبتلا به ام‌اس عضو انجمن ام‌اس شهر اروميه به‌روش نمونه‌گيري تصادفي ساده انتخاب شده و به‌تصادف در دو گروه آزمايش و كنترل (هر گروه 40 نفر) جايگزين شدند. براي جمع­آوري داده­ها، از پرسش‌نامه سبك مقابله­اي استفاده شد. برنامه گروه‌درماني شناختي- رفتاري طي 8 جلسه براي گروه آزمايش برگزار شد و گروه كنترل مداخله‌اي دريافت نكرد. نتايج با استفاده از آزمون تحليل كوواريانس يك‌متغيري در برنامه SPSS 20 مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافته‌ها: آموزش گروه‌درماني شناختي- رفتاري در گروه آزمايش منجر به افزايش معني‌دار ميانگين نمره سبك مقابله‌اي مساله‌مدار (04/0=p) و كاهش معني‌دار ميانگين نمرات سبك‌هاي مقابله‌اي هيجان‌مدار (05/0=p) و اجتنابي (02/0=p) نسبت به گروه كنترل شد. نتيجه‌گيري: مداخله مبتني بر گروه‌درماني شناختي- رفتاري منجر به افزايش سطوح سبك­ مقابله­‌اي مساله‌مدار و كاهش سطوح سبك‌هاي مقابله‌اي هيجان‌مدار و اجتنابي در بيماران مبتلا به ام‌اس مي‌شود.

Stress is one of the most important factors in aggravation and relapse of the symptoms of multiple sclerosis (MS). The cognitive-behavioral approach is one of the most effective methods to cope with and prevent stress, as well as self-control, in patients with MS. The aim of the study was to determine the effectiveness of cognitive-behavioral group therapy on the coping styles of the patients with MS. Materials & Methods: In the controlled pretest-posttest quasi-experimental study, 80 patients with MS, who were members of Urmia MS Society, were studied in 2015. The subjects, selected via simple random sampling method, were randomly divided into two 40-person groups including experimental and control groups. Data was collected using the coping style questionnaire. Eight cognitive-behavioral group therapy sessions were conducted in experimental group, while control group received no intervention. Data was analyzed by SPSS 20 software using one-way ANOVA. Findings: In experimental group, the cognitive-behavioral group therapy training significantly increased the mean problem-focused coping style score (p=0.04), while significantly reduced the mean scores of emotion-focused (p=0.05) and avoidance (p=0.02) coping styles compared to control group. Conclusion: The intervention based on the cognitive-behavioral group therapy increases the problem-focused coping styles, while reduces the emotion-focused and avoidance coping styles in the patients with MS.