عنوان مقاله :
واكاوي و نقد((صنعت فرهنگ)) در مكتب فرانكفورت (با تأكيد بر مباحث هوركهايمر و آدورنو)
پديد آورندگان :
فرخوندي، امير دانشگاه علوم و تحقيقات تهران , پارسي، فاطمه دانشگاه علامه طباطبايي
كليدواژه :
صنعت فرهنگ , فرهنگ توده اي , رسانه و تبليغات , كنترل و سلطه , عقلانيت صوري , آگاهي و آزادي كنشگران , مكتب فرانكفورت
چكيده فارسي :
نظريه انتقاديِ مكتب فرانكفورت محصول آن دسته از نوماركسيست هاي آلماني است كه جبرگرايي اقتصادي نظريه ماركسيستي و تأكيد تك بعدي آن بر عوامل اقتصادي را به باد انتقاد گرفته و مباحث آنان بيش از اقتصاد به سطح فرهنگي معطوف بوده و برخلاف نظريه ماركسيستي كه اقتصاد را زيربنا مي داند، فرهنگ را در جايگاه زيربنايي مي نشاند. اين نظريه معتقد است كه كانون تسلط در جهان نوين از اقتصاد به قلمرو فرهنگي انتقال يافته است. نظريه پردازان انتقادي بيشتر از هر چيزي به صنعت فرهنگ و سلطه فزاينده آن بر جامعه و افراد مي پرداختند.
اصطلاح صنعت فرهنگ كه توسط آدورنو و هوركهايمر نام گذاري شده است، به پديدهاي اطلاق مي شود كه طي آن، فرهنگ از كاركرد اصلي خود خارج شده و با توليد هدفمند يك فرهنگ استاندارد از بالا به پايين كه از طريق نفوذ رسانه ها، همچون كالايي مصرفي به خورد توده ها داده مي شود و با يكسان سازي آنان و توليد نيازهاي جعلي و كاذب، در خدمت هژموني غالب جامعه و ارزش ها و منافع سرمايه دارانه قرار گرفته است. آدورنو تنها راه گريز از اين چرخه معيوب فرهنگي را روي آوردن به هنر ناب مي داند، كه با خصلت هايي چون پيشبيني ناپذيري، دوري از تكرار كاذب و پيروي نكردن از الگوهاي مشابه يا يكسان به تقويت ذهنيت خلاق و نوآور مخاطب و در نتيجه فرديت و عقلانيت راستين مي انجامد. پژوهش حاضر، كه با روش توصيفي- تحليلي و با بهره گيري از منابع كتابخانه اي نگاشته شده است، در صدد است به بررسي مقوله صنعت فرهنگ نزد متفكران مكتب فرانكفورت، با تأكيد عمده بر مباحث آدورنو و هوركهايمر، بپردازد و در نهايت اين نظريه را از جوانب گوناگون به بوته نقد بكشد.