كليدواژه :
امپراتوري عثماني , عراق , بغداد , تنظيمات , سياست نخبگان
چكيده فارسي :
تاريخ دو قرن پاياني امپراتوري عثماني به واسطه وسعت قلمرو، مواجهه بي واسطه با حضور غربيان و تنوع شرايط سياسي، اقتصادي و فرهنگي حوزه تحت تسلط، بيش از دوره هاي ديگر مورد توجه پژوهشگران و محققان قرار گرفته است. در اين راستا، الگوي مفهو مي «سياست نخبگان» برآمده از مطالعات آلبرت حوراني(1915-1993) به عنوان يكي از راهگشاترين ابزارهاي شناخت اين دوره ي تاريخي مورد توجه قرار گرفته است. اين الگو در فضايي قابليت اجرا دارد كه ضعف دولت مركزي، مناسبات قدرتي را شكل داده باشند كه كنش تسلط طلبانه، اما نافرجام دولت مركزي، واكنش هاي گريز از مركز قدرت هاي منطقه اي را موجب گردد. در اين راستا نقش نخبگان جوامع به مثابه واسطي ميان حاكم و توده مردم بسيار مهم است، چراكه حاكمان از طريق تامين منويات آنان، توانايي تسلط بر توده مردم و نخبگان نيز قدرت اعمال نفوذ و تغيير شرايط به نفع خود را به دست مي آوردند. پژوهش حاضر به كاربست اين الگوي مفهومي در تاريخ عراق دو قرن 18 و 19 ميلادي پرداخته و تحولات مهم اجتماعي و سياسي آغاز قرن20 را از اين منظر علت يابي كرده است.