كليدواژه :
هرمنوتيك زمان , بررسي پديدار شناختي , شهود حسي , كانت , ارسطو , انديشه هاي پوزتيويستي , هرسول
چكيده فارسي :
يكي از پرسش هاي اساسي پرسش از حقيقت زمان است.زمان مانند وجود،مفهومي آشناست،به نحوي كه همه ما آن رامي شناسيم ولي كنه و حقيقت بسيار مبهم و مخفي است.به همين جهت است كه در طول تاريخ انديشه بشر،فيلسوفان و انديشمندان هركدام تعريفي از آن بدست داده اند كه با ساير تعاريف متعارض يا متفاوت بوده است.مقاله حاضر به ديدگاهي كاملا متفاوت از زمان پرداخته است،ديدگاهي كه مي توان آن را ديدگاه پديدار شناختي-هرمنوتيك ناميد.در اين ديدگاه،زمان نه مقدار حركت دانسته مي شود(ارسطو)و نه وعاء خارجي موجودات(انديشه هاي پوزتيويستي)و نه كيفيتي نفساني(برگسون)و نه شرط شهود حسي(كانت)و نه براساس آگاهي بي واسطه (هرسول)مورد توجه قرار مي گيردبلكه زمان براساس درعالم بودن آدمي و آدمي به عنوان ناحيه ظهور موجودات مورد بررسي پديدار شناسانه قرار مي گيرد.دراين بررسي نشان داده مي شود كه زمان ارتباطي وثيق با ساحات هستي آدمي يعني تفهم،حال و زبان دارد.هريك از ساحات سه گانه آدمي با ساحتي از سه ساحت زمان مرتبط است.تفهم به دليل آنكه برامكان ها متكي است به آينده مرتبط است ،حال به جهت آنكه موقعيت آدمي با آن منكشف مي شود با گذشته و زبان (روزمره)كه نشانه اي از سقوط آدمي در اشيا است،با حال حاضر مرتبط است.بنابراين هستي آدمي زمانمند است و زمانمندي آن نيز به واسطه وقت داشتن آن ممكن گرديده است.تاريخ نيز حاصل وقت داشتن آدمي است.