عنوان مقاله :
ستيزة خاندان هاي نژاده با انگارة حقّ ايزديِ شهرياري ساسانيان
پديد آورندگان :
جليليان، شهرام دانشگاه شهيد چمران اهواز
كليدواژه :
ساسانيان , خاندان هاي نژاده , بهرام چوبين , شهروراز , حقِّ خانداني
چكيده فارسي :
ايرانيان در درازاي تاريخ ساسانيان، باور داشتند كه پادشاه ايران تنها بايد هموَندي از تخمۀ ساسانيان باشد.هموَندان خاندانهاي نژادهاي همچون اسپاهبد، مهران، كارن، سورن و ديگر خاندانهاي ايراني، دستكم تا چند دهة پاياني تاريخ ساسانيان، اين انگاره را ناديده نگرفتند و خواستار ستاندن پادشاهي از چنگ ساسانيان نشدند. تنها در شامگاه تاريخ ساسانيان بود كه باور به حقِّ ايزدي و خانداني فرمانروايي ساسانيان، اندكي رنگ باخت و هموَندان پارهاي خاندانهاي بزرگ خواستار گرفتن تخت پادشاهي ايران شدند. اگرچه آنها چندان كامياب نبودند و از ديدگاه بيشتر ايرانيان، ربايندة حقِّ ايزدي فرمانروايي ساسانيان انگاشته ميشدند، امّا ستيزههاي پارهاي خاندانها با پادشاه بزرگ تيسفون، گذشته از جنگهاي خانگي و شورشها، چنان شالودههاي پادشاهي ساسانيان را لرزانيد كه در يورش عربها به ايران، ديگر تواني براي پايداري و جنگ با دشمن وجود نداشت.در اين پژوهش، سؤال اصلي اين است كه خاندانهاي نژاده و بزرگان ايراني، از آغاز پادشاهي هرمزد چهارم تا مرگ يزدگرد سوم دربارة حقِّايزديِ شهرياري ساسانيان چه ديدگاهي داشتهاند؟ اين جستار نشان خواهد داد كه در اين برهة زماني، باور به حقِّ ايزدي خاندان ساسانيان براي فرمانروايي در ايران، سست شده بود و هموَندان پارهاي خاندانهاي نژاده حتي براي ستاندن تاج و تخت پادشاهي ايران با ساسانيان به ستيزه برميخاستند.
عنوان نشريه :
جستارهاي تاريخي
عنوان نشريه :
جستارهاي تاريخي