عنوان مقاله :
مقايسۀ اثربخشي طرحوارۀ درماني و درمان شناختي رفتاري بر علائم اختلال خوردن در بيماران 16-23 سال مبتلا به پر اشتهاي رواني با توجه به پيوند والديني
عنوان به زبان ديگر :
Comparing the effectiveness of schema therapy and CBT on eating disorder symptoms in patients with bulimia nervosa aged 16-23 considering parental bonding
پديد آورندگان :
محموديان دستنايي، طاهره دانشگاه آزاد اسلامي واحد بهشهر - گروه روانشناسي , اميري، شعله دانشگاه اصفهان -گروه روانشناسي , نشاط دوست، حميدطاهر دانشگاه اصفهان -گروه روانشناسي , منشئي، غلامرضا دانشگاه آزاد واحد خوراسگان - گروه روانشناسي
كليدواژه :
طرحوارۀ درماني , درمان شناختي رفتاري , پراشتهايي رواني , پيوند والديني
چكيده فارسي :
اختلالات خوردن از بيماريهاي رواني مزمن و رو به رشد است. يكي از انواع فرعي اختلال خوردن پر اشتهاي رواني است كه به موجب آن، فرد بين رژيم گرفتن افراطي و پرخوري شديد در نوسان است. هدف اين پژوهش مقايسۀ اثربخشي طرحوارۀ درماني و درمان شناختي و رفتاري بر علائم اختلال خوردن در بيماران پر اشتهاي رواني با توجه به پيوند والديني بودهاست. روش كار و مواد اين پژوهش بدين شرحند: روش پژوهش آزمايشي با طرح پيشآزمون -پسآزمون و پيگيري با گروه كنترل است. جامعۀ آماري شامل بيماران داراي اختلال خوردن مراجعه كننده به مراكز مشاوره و كلينيكهاي رواندرماني درماني شهر تهران است كه در ردۀ سني 16 الي 23 سال قرار دارند. تعداد بيماران داراي پروندۀ پزشكي 72 نفر بودهاست. بعد از غربالگري، تعداد 39 بيمار با توجه به تشخيص روانپزشك و ملاكهاي تشخيصي و آماري اختلالات رواني به روش در دسترس انتخاب شدند. بيماران در دو گروه آزمايش و يك گروه كنترل با توجّه به سن و تعداد رفتار جبراني نامناسب در هفته همتاسازي شدند. ابزار گردآوري دادهها پرسشنامه (1- پيوند والديني 2- سياهۀ اختلال خوردن و 3- طرحوارههاي يانگ) و مصاحبه تشخيصي بر اساس ملاكهاي تشخيص اختلال خوردن و تشخيص روان پزشك بود. يافتههاي اين پژوهش از اين قرارند: طرحوارۀ درماني نسبت به درمان شناختي رفتاري در كاهش علائم اختلال خوردن در بيماران داراي پيوند بيش حمايتگر نسبت به مراقبت كم در مؤلّفه نارضايتي از بدن داراي اثربخشي و ماندگاري بيشتري بودهاست. (p:0/001<0/05;f=0/430). نتيجۀ اين پژوهش اين است كه بيماراني با پيوند والديني بيش حمايتگر به طرحوارۀ درماني بهتر پاسخ داده-اند، از اين رو به درمانگران توصيه ميشود كه رويكرد طرحواره را با رويكرد هاي سيستمي و روابط شيء به صورت تلفيقي به كار گيرند.
چكيده لاتين :
Eating disorders are among growing chronic mental illnesses around the world. Bulimia nervosa is a subtype of eating disorder, whereby a person fluctuates between extreme diet and overeating. The study made an attempt to compare the effectiveness of schema therapy and cognitive-behavioral therapy on eating disorder symptoms in patients with bulimia nervosa considering parental bonding. The study employed an experimental design using the pretest-posttest and follow-up design (control group). The study population included all patients aged 16 to 23 years with eating disorders referred to psychiatric, psychotherapy, and clinical treatment centers in Tehran. A total of 72 patients had medical records. After screening, 39 patients were selected according to the psychiatrist's diagnosis and DSM-5 using a systematic method. Patients were matched in two experimental groups and one control group according to age and inappropriate compensatory behavior per week. Data were collected using questionnaires (1- Parental Bonding 2- Eating Disorder Inventory and 3- Young Scheme Questionnaire) and diagnostic interviews based on diagnostic criteria for eating disorders and psychiatric diagnosis. Compared to CBT, schema therapy was more effective in reducing symptoms of eating disorder and more durable in patients with more supportive parental bonding than less care for the body or body dissatisfaction (f=.430, p=.001 <.05). According to the findings of the study, patients with more supportive parental bonding responded better to schema therapy. Therefore, it is advisable for therapists to apply a combination of the schema approach with other system approaches.
عنوان نشريه :
روانشناسي معاصر
عنوان نشريه :
روانشناسي معاصر