تبيين رابطه ميزان نوگرايي و مصرف كالاهاي فرهنگي مطالعه موردي دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان كاشان در سال تحصيلي 1392- 1391

Explicating the Relation between Modernism and Cultural Products Consumption: Case Study of Secondary-Grade Female Students in Kashan

مفاهيم نوگرايي و كالاهاي فرهنگي به منزله دو مولفه اساسي جامعه شناسي و مطالعات فرهنگي توجه صاحب نظران اين علوم را به خود جلب كرده است. هدف اساسي اين مقاله، بررسي رابطه بين مولفه هاي نوگرايي و ميزان مصرف كالاهاي فرهنگي در ميان دانش آموزان است. اين مطالعه از نوع پيمايش اجتماعي بوده و اطلاعات تحقيق با استفاده از تكنيك پرسش نامه جمع آوري شده است. جامعه آماري شامل همه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر كاشان در سال تحصيلي 1392-1391 است كه با استفاده از فرمول كوكران، 760 نفر در حكم حجم نمونه تعيين و بررسي شده اند. نتايج تحليل رگرسيون ميزان تاثير هريك از مولفه هاي نوگرايي، شامل محاسبه پذيري، جهت گيري علمي، ريسك پذيري، پيشرفت گرايي و جهت گيري عام گرا بر ميزان مصرف كالاهاي فرهنگي را به ترتيب، به ميزان0/47، 0/32، 0/27، 0/18 و 0/10 نشان داده است. در مجموع، 52 درصد از تغييرات متغير وابسته از طريق مولفه هاي نوگرايي تبيين شده است

The concepts of modernism and cultural products, as two essential elements of sociology and cultural studies, have attracted the attention of scholars. The present study aims at explicating the relation between modernism elements and the rate of cultural products consumption by students. The data for this social survey was collected by distributing questionnaires. The research statistical population included all secondary-grade female students in Kashan, in the academic year of 1391-92. The sample size (750) was determined by Kukran formula. The results of regression analysis showed the effect of each modernism elements including calculability, academic inclination, riskiness, progressivism, and public tendency on cultural products consumptionas respectively follows: 0/47, 0/32, 0/27, 0/18, 0/10. Altogether, 52% of the dependent variable’s changes were determined by modernism elements.